خرید و دانلود فصل دوم پایان نامه و ادبیات نظری درباره مدیریت سود و انواع آن با فرمت docx در قالب 28 صفحه ورد
تعداد صفحات | 28 |
حجم | 38/377 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
مدیریت سود سود به عنوان تلاشی آگاهانه توسط مدیران در جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان اطلاعات مالی (آنگلیسی ، 2010) اینجا از دیدگاهی مثبت ، مدیریت سود به عنوان ابزاری جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان تعریف شده است .( که برخی با چنین دیدگاهی مخالفند) . مدیریت سود سود تلاشی است که توسط مدیران در جهت کاهش نوسان عایدات گزارش شده در دوره های متعدد یا تنها در یک دوره حسابداری.
این تعریف به یکی از نکات مهم در بررسی مدیریت سود سود اشاره کرده است که گاها توافق نظر بر سر آن وجود ندارد . آیا مدیریت سود سود باید الزاما در بیش از یک دوره اتفاق افتد تا بتوان آن را بررسی کرد ؟ تعریف حاضر در این زمینه تمایزی قائل نشده است و وقوع تلاش ذکر شده است در یک یا چند دوره (هر دو را) تحت عنوان مدیریت سود پذیرفته است .
فهرست مطالب
معانی و تعاریف مدیریت سود سود
2-10- انواع مدیریت سود
2-10-1- مدیریت سود طبیعی
2-10-2- سودهایی که به طور طبیعی هموار نیستند و تعمداً توسط مدیریت هموار شدهاند
2-10-3- مدیریت سود واقعی( مدیریت سود معاملاتی یا اقتصادی)
2-10-4- مدیریت سود مصنوعی ( مدیریت سود حسابداری)
2-11- دستکاری حسابها
2-12- ابعاد و جوانب و تئوری های مربوط به مدیریت سود
2-13- انگیزهها و اهداف مدیریت سود سود
2-13-1- افزایش رفاه سهامداران
2-13-2- تسهیل قابلیت پیش بینی سود
2-13-3- افرایش رفاه مدیریت
منابع
مدیریت سود سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت و با استفاده از ابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن از نوسانات در سود انجام می گیرد . به گفته لوپولد ای. بی "مدیریت سود سود" بیشترعملی سفسطه آمیز و مودبانه است و به ندرت بر اساس دروغ های آشکار انجام می گیرد ، زیرا مدیریت سود سود بیشتر در اثر تعبیر و تفسیر به دست آمده از اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگر مدیریت سود سود در محدوده اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد.در مدیریت سود سود به واسطه جابجایی که در درآمدها و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود ، در واقع می توان گفت مدیریت سود سود عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می شود (آلن، 2010).