دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش| ادبیات نظری و فصل دوم تحقیق پروپوزال

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه پژوهش , نمونه ای از مبانی نظری تحقیق نمونه پیشینه نظری و تجربی ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق , چارچوب نظری تحقیق ,تفاوت مبانی نظری با چارچوب نظری,دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش| ادبیات نظری و فصل دوم تحقیق پروپوزال

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه پژوهش , نمونه ای از مبانی نظری تحقیق نمونه پیشینه نظری و تجربی ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق , چارچوب نظری تحقیق ,تفاوت مبانی نظری با چارچوب نظری,دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش

بررسی رابطه سلامت روانی افراد درونگرا با سلامت روانی افراد برونگرا

هرکسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به تعیین محدودیت های موفقیت ، خوشی و خرسندی در زندگی شما کمک می کند ما درباره شخصیت صحبت می کنیم و اگر بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین موهبت های شماست گزافه گویی نکرده ایم شخصیت شما تا حالا هم به شکل گیری بسیاری از جنبه های زندگی شما کمک کرده است و در آینده نیز به همین کار ادامه می دهد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 98 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 96
بررسی  رابطه سلامت روانی افراد  درونگرا با سلامت  روانی افراد  برونگرا

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول


مقدمه

هرکسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به تعیین محدودیت های موفقیت ، خوشی و خرسندی در زندگی شما کمک می کند . ما درباره شخصیت صحبت می کنیم و اگر بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین موهبت های شماست گزافه گویی نکرده ایم . شخصیت شما تا حالا هم به شکل گیری بسیاری از جنبه های زندگی شما کمک کرده است و در آینده نیز به همین کار ادامه می دهد .

همه چیز هایی را که تا کنون به دست آورده اید ، تمام چیز هایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید ، خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما می تواند تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آنها تعامل دارید قرار گیرد .

چند بار فردی را به عنوان کسی که شخصیتی فوق العاده دارد توصیف کرده اید ؟ منظور شما از این توصیف معمولا این است که وی خوش بر خورد و دلپذیر است و به راحتی می توان با او کنار آمد ، فردی ممکن است او را به عنوان دوست ، هم اتاقی یا همکار انتخاب کنید . اگر شما برای سپردن یک تعهد برای رابطه ای شخصی خود را آماده کرده باشید ، ممکن است بخواهید یا با او ازدواج کنید که در این صورت تصمیم خود را طبق بر داشتی که از شخصیت او داشته اید قرار می دهید .

شما همچنین افرادی را می شناسید که به نظرتان شخصیت وحشتناکی دارند . امکان دارد این گونه اشخاص گوشه گیر ، متخاصم ، پر خاشگر ، سرد ، نا خوشایند باشند و کنار آمدن با آنها دشوار باشد . شما آنها را استخدام نخواهید کرد یا به همکاری با آنها علاقه نخواهید داشت و احتمالا دیگران نیز از آنها دوری می کنند آن ها را منزوی می سازند .

شخصیت شما می تواند انتخابهای شما را محدود کند یا آنها را گسترش دهد و مانع از سهیم شدن شما در تجربه های خاص با دیگران شود یا شما را قادر سازد تا اکثر این تجربه ها را داشته باشید شخصیت می تواند برخی از افراد را ملزم و محدود کند و دیگران را در معرض تجربیات جدید قرار دهد .

در حالی که شما درباره شخصیت دیگران داوری می کنید ، آنها نیز داوری های مشابهی درباره شما می کنند . این قضاوتهای دو جانبه که هم در زندگی فرد داوری شده و هم داور را شکل می دهد ، هر بار که با یک موقعیت اجتماعی رو به رو می شویم که ما را ملزم به تعامل با دیگران می کند ، بارها تکرار می شوند . البته ، تعداد و تنوع موقعیت اجتماعی که مشتاقانه در آن شرکت می کنید نیز توسط شخصیت شما تعیین می شود ، مثل مردم آمیزی یا کمرویی نسبی شما . درست همانگونه که بدون تردید شما تصویر روشنی از شخصیت کلی خود دارید . می دانید که آن عامل را در کجا ارزیابی کنید . اما بسیار ساده لوحانه و بی معنی خواهد بود اگر بکوشیم کل ویژگی های شخصیت یک فرد را با به کار گیری اصطلاحات مبهمی مثل فوق العاده و وحشتناک ، جمع بندی کنیم . موضوع شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان با چنین توصیف ساده ای آن را بیان کرد ، زیرا انسانها در شرایط گوناگون و در برابر افراد مختلف ، بسیار پیچیده و تغییر پذیر هستند . ما باید در تعریف و توصیف شخصیت به اندازه کافی دقت بیشتری داشته باشیم . به همین دلیل ، روان شناسان تلاش قابل ملاحظه ای را صرف ساختن آزمونهایی برای ارزیابی یا سنجش شخصیت کرده اند .

امکان دارد معتقد باشید که به هیچ آزمون روان شناختی که به شما بگوید شخصیت شما چگونه است ، نیازی ندارید و در مجموع ممکن است حق با شما باشد . بالاخره ، شما احتمالا بهتر از هر فرد دیگری خودتان را می شناسید . اگر از شما بخواهند که واژه هایی را بنویسید که به بهترین وجه شخصیت شما را توصیف می کنند ، بی تردید می توانید بدون اینکه زیاد فکر کنید این کار را انجام دهید .

بیان مسئله

آیا بین سلامت روانی افراد درونگرا با سلامت روانی افراد برونگرا تفاوت وجود دارد ؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

هر قدر بشر به طرف تکامل پیش می رود و سطح اطلاعات مردم وسیعتر می شود انسان به شناسایی روحیات حقیقی اشخاص احتیاج بیشتری پیدا می کند در زمانی که مرد روح های پاک و بی الایش و افکار ساده تری داشتند برای شناختن غرایز و احساسات یکدیگر در جستجوی وسایل مختلفی بودند که از همه آنها رایج تر ، قیافه شناسی و دقت روی اعمال و گفتار اشخاص بوده شاید در آن زمان ها این وسایل برای شناختن روحیات اشخاص کافی بوده ولی امروزه وسایل فوق ارزش خود را از دست داده اند . حالا دیگر مردم می توانند خود را زیبا و مهربان نشان دهند و حتی با جراحی پلاستیک قیافه ای برای خود درست کنند که ابدا تناسبی با اخلاق و روحیات آنها ندارد حالا دیگر شیادان و ریا کاری و دروغگویان به قدری ماهر شده اند و اطلاعات روانشناسی و عملی آنها به قدری زیاد شده است که به هیچ وجه نمی توان از روی قیافه و اعمال و گفتار آنها منظور تمایلات نا مشروعشان را درک کرد پس بررسی و شناسایی شخصیتی افراد و دانسته های روانشناسی می تواند در شناخت نسبی افراد به ما کمک کند و مسئله دیگر بدون شک سلامت افراد جامعه است که از اهمیت بسزایی بر خوردار است زیرا جوامع انسانی بدون حفظ سلامت و رعایت بهداشت نمی توانند بقا و استمرار خود را حفظ کنند . بیماری و نا توانی روابط انسانی را مختل و در نتیجه احساس امنیت و همبستگی را از انسان سلب می کند . همانگونه که بهداشت بعنوان وظیفه علم طب و در حیطه علوم پزشکی از اهمیت شایانی بر خوردار است و حفظ سلامتی جسمانی افراد بدان وابسته است ، بهداشت و سلامت روانی فرد فرد جامعه نیز مورد توجه خاص متخصصین و دست اندر کاران قرار گرفته است .

اهداف پژوهش

هدف از پژوهش حاضر : بررسی رابطه سلامت روانی افراد درونگرا با سلامت روانی افراد برونگرا می باشد .

تعریف مفاهیم

تیپ شخصیتی ، تعریف عملی: نمره ای است که آزمودنی در آزمون درونگرایی و برونگرایی آیزینگ بدست می آورد

تیپ شخصیتی ، تعریف نظری : تیپ شخصیتی شالوده کل رفتار را تشکیل داده و شرح می دهند که چگونه ما خود را به دنیای واقعی مربوط ساخته یا با آن تطبیق می دهیم . بیشتر شخصیتها ترکیبی از چند تیپ هستند ، ولی معمولا یک تیپ غالب است (شاملو ، 1360).

سلامت روانی ، تعریف نظری : علم و هنر نگهداری و به حداکثر رساندن سلامت روانی و پیشگیری از بیماریهای روانی . ( شاملو ، 1360 )

سلامت روانی ، تعریف عملی : نمره ای است که آزمودنی در آزمون SCL-90 بدست می آورد .

فصل دوم


تاریخچه سلامت روانی

با توجه به بیماریها ی روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده همواره بوده است در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورده قدیمی ترین ،چون بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد علل سر شتی و فرضیه مزاجها از همان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد . تازه ترین علم ، برای آنکه تقریبا از سال 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی ( CONGRESS INTERNATIONAL ) بهداشت روانی کار خود را شروع کرده از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن 18 و هم زمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه سلامت روانی اطلاعات کافی در دست نیست اما در اوایل قرن 13 و اوایل رنسانس ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت و بعلاوه فرضیه ابوعلی سینا مسئله این ارتباط را به اسپانیا و کشور های دیگر کشاند و این زمینه جدید برای بیماریهای روان تنی شد .

اولین روانپزشک به نام جان[1] ویر که در سال 1515 در دهکده ای که در مرز آلمان و هلند به دنیا آمده بود پس از اتمام دوران رشد در سال 1563 کتابی در سوئیس نوشت که امروزه اهمیت زیادی درباره تاریخچه روانپزشکی دارد و نهضت روانکاری که توسط فروید به اوج قدرت رسید از اوائل قرن 20 از ابتدا توسط ژوزف[2] بروئر اتریشی که علائم هیستریک ، یک زن جوان را معالجه کرد شروع شده در قرن بیستم تئوری های مختلف روانکاری روانپزشکی – دینامیک – ژنتیک – بیولوژی- ارتباط جسم و روان – تئوریهای سرشتی – معالجه درباره اثرات الکترو شوک و عمل جراحی مغز در بعضی از بیماریهای روانی ، گشایش مراکز اورژانس روانپزشکی بعلت بروز جنگ جهانی دوم و مطالعات اپیدولوژیک کودکان که از خانواده هایشان جدا و به سایر کشورها مخصوصا سوئیس پناه آورده شده بودند شد .

در سال 1930 اولین کنگره بین المللی سلامت روانی با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شده و مسائل روشن کشورها از قبیل : تأسیس بیمارستانها ، مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت .

در سال 1984 فدراسیون جهانی سلامت روانی بنیان گذار شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو [3] سازمان سلامت [4] روانی در آمد و سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت را بر عهده گرفت .

از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود و در نتیجه تلاش و کوششهای پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام شد و در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشور ها مورد بررسی قرار گرفت و از مسئو لین بهداشتی کشور های مختلف خواسته شده تا برنامه های سلامت روانی را جزء بر نامه های عمومی قرار دهند . ( میلانی فر ، 1374 )

تعریف سلامت روانی

برای سلامت روانی تعاریف زیادی از سوی متخصصین مربوطه ارائه شده است با توجه به پیچیدگی های روان انسان و دشواری شناخت انسان به طور کلی ، هر یک از تعاریف به جنبه هایی از روان انسان توجه کرده و بنابراین نمیتوان تعریف جامع و مانعی برای سلامت روانی عرضه کرده اما به برخی از آنها اشاره می کنیم .

1 - علم و هنر نگهداری و به حداکثر رساندن سلامت روانی و پیشگیری از بیماری های روانی . (شاملو،1360)

2-فراهم آوردن اوضاع و احوال محیطی ، نظرات هیجانی و عادتهای تفکر که از نا سازگاری شخصی جلوگیری می کنند .

3- مطالعه اصول .و روشهای گسترش سلامت عقلی و جبران نا بسامانی های روانی . ( شعاری نژاد ، 1362)

4- سلامت روانی عبارت است از اینکه رفتار ها و عادات و طرز تلقی ها و افکار و ارزشهای فرد را به گونه ای سازمان دهیم که منجر به رشد همه جنبه های ضروری و سعادت اجتماعی بشود . ( لطف آبادی ، 1366)

سلامت روانی علمی است در خدمت بهزیستی و رفاه اجتماعی که هدف آن شناسایی علل و عوامل موثر در ایجاد بیماریهای روانی ، سعی در پیشگیری آنها و شناخت عواملی است که منجر به یک زندگی شاد ، سالم و بهنجار می شود .

واژه بهداشت از دو کلمه « به » به معنی نیکو و پسندیده و « داشت » به معنی نگاه داشتن و حفظ کردن تشکیل شده است که معنی ساده آن حفظ و نگهداری چیزی به نحو نیکو و مطلوب است پس بهداشت در واقع یک فرآیند است که از طریق آن و با استفاده از راهکار های مناسب به حفظ و نگهداری آنچه با ارزش است می پردازیم .


اهداف سلامت روانی

در اکثر کتب درسی اهداف و مقاصد سلامت روانی همان اهداف و مقاصدی است که بهداشت عمومی سعی در عمل کردن به آنها دارد ، با این تفاوت که سلامت روانی با حفظ سلامت روان و بهبود وضع روانی سرو کار دارد در حالی که محور اصلی بهداشت عمومی سلامت جسمی افراد جامعه است . ما اهداف سلامت روانی را در اینجا ذکر می کنیم . و اکثر متخصصین درباره اهداف با هم توافق دارند . که این اهداف عبارتند از :

1- ایجاد سلامت به وسیله پیشگیری از بروز بیماریهای روانی .

2- کنترل عوامل موثر در بروز بیماری روانی و تشخیص زود رس بیماری های روانی .

3- پیشگیری از عوامل ناشی از بازگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی .

4- درمان به موقع بیماری روانی .

5- ایجاد سیستم های حمایتی اجتماعی و روانی

6- شناخت علل و نحوه شیوع بیماریهای روانی[5] .

سازمان بهداشت جهانی این اهداف را در سه بخش کلی یعنی پیشگیری ، درمان و باز توانی یا توانبخشی تقسیم کرده و بنا به توصیه این سازمان سلامت روانی باید از طریق چهار کانال اصلی عملی گردد .

1- ارائه خدمات بهداشتی برای پیشگیری از ابتلا به بیماری روانی ، بیماریابی و درمان سریع بیماران .

2- آموزش متخصصین مثل : روانپزشکان ، روانشناسان ، دانشجویان ، پرستاران و کسانی که با سلامت روانی سرو کار دارند .

3- با انجام پژوهش درباره علل و نحوه به وجود آوردن بیماری روشی و چگونگی درمان و پیشگیری .

4- طرح و بر نامه ریزی بهداشتی و گسترش مراکز روانپزشکی و درمانی، ایجاد هماهنگی بین بر نامه های خدماتی آموزشی و پژوهشی ( سازمان جهانی بهداشت ، 1966 ) .

برخی از متخصصین مسأله بالا بردن سطح بهداشت و سلامتی را مطرح کرده اند ( سازمان جهانی بهداشت ، 1991 ) و هدف کلی سلامت روانی را چنین مطرح کرده اند « افزایش مثبت جوانب مختلف سلامت جسمانی ، روانی و اجتماعی همراه با پیشگیری از نا بهنجاری های جسمانی ، روانی و اجتماعی طبق این تعریف ارتقاء سطح سلامتی از سه راه قابل اجرا است .

1- آموزش

2- پیشگیری

3- حمایت یا محافظت

در مورد آموزش ، اسمیت ،([6]1979) چنین نظر می دهد : « آموزش در بهداشت یعنی ایجاد ارتباط با افراد و گرو ه های جامعه با هدف پیشبرد مثبت سلامتی و از میان بردن بیماری از طریق تحت تاثیر قرار دادن طرز فکر و اعتقادات و رفتار مسئو لین و عموم مردم . هدف اصلی آموزش ارائه مشکلات و اطلاعات لازم و کمک به مردم برای کسب مهارتهای اجتماعی است ، به طوری که افراد جامعه احساس کنند که کنترل شخصی و قدرت تصمیم گیری دارند .

پس محور اصلی آموزش تاکید بر روشهای بهتر زیستن و سالم زیستن است و به جای جلوگیری از بیماری به پیشبرد سلامتی و بهزیستی تا کید می شود . هدف اصلی پیشگیری کاهش خطر بروز بیماری و مشکلات و اختلالات است .

روانشناس انگلیسی روبرت داونی [7] و همکارانش (1990 ) اهداف پیشگیری را به صورت زیر طبقه بندی کرده اند .

1- پیشگیری از علائم اولیه فرآیند بیماری از راه کاهش دادن خطر بروز بیماری . برای مثال : الف ) تزریق واکسن سرخجه برای کاهش خطر نا هنجاری های جنسی ب) اضافه کردن کلروفلوراید به آب آشامیدنی

2- پیشگیری از پیشرفت بیماری از راه شناخت زود رس علائم بیماری در صورتی که این شناخت باعث درمان موفقیت آمیز شود برای مثال الف ) شناخت زود رس نا هنجاریهای جنینی با استفاده از روشهای متداول در علم طب مثل جنین شناسی ب) شناخت زود رس غده های سرطانی و معاینه مداوم افراد برای جلوگیری از سرطان سینه و رحم .

3-پیشگیری از اختلالات اجتناب پذیر در بیماریهای صعب العلاج یا لا علاج . برای مثال : پیشگیری از عفونت مجرای ادرار در افراد مبتلا به بیماری سفتی و تحلیل عضلات

4- پیشگیری از وقوع دوباره بیماری برای مثال : الف ) تلاش برای پیشگیری از دومین سکته قلبی ، ب) تلاش برای پیشگیری از اقدام به خود کشی مجدد در مورد کسانی که یکبار اقدام به خود کشی کرده اند .

در مورد حمایت و محافظت در بهداشت متخصصین اعتقاد دارند که این بعد شامل کنترلهای قانونی و قضایی یعنی ، مقررات و خط مشیها و سیاستهایی است که برای تامین سلامتی و جلو گیری از بیماریها و آسیبهای گوناگون در جامعه موجود و به مرحله اجرا در می آیند. برای مثال ، می توان از قوانین موجود درباره بستن کمر بند ایمنی هنگام رانندگی ، کنترل بیماریهای مسری ، کنترل و جلو گیری از خرید و فروش مواد مخدر نام برد .

پس در واقع اهداف اساسی سلامت روانی به دو بخش عمده یعنی پیشگیری از بیماریهای روانی و ارتقا سطح سلامتی روانی تقسیم می شوند . سلامت روانی در عملی کردن این اهداف با مشکلات زیادی روبروست از جمله می توان از مشکلات در تعریف بیماری و سلامت روانی تشخیص بیماری شناخت علل و نحوه شیوع بیماری روانی و عدم امکانات برای برنامه ریزی پژوهشهای بهداشتی نام برد .

دید گاهها و نظریه ها در سلامت روانی

از نظر تاریخی کلیه دید گاه ها و نظریه های ارائه شده در مورد سلامت روانی را می توان در سه گروه کلی جای داد . نخست دید گاههایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر مدل پزشکی قرار داشته و دارند . این دسته از نظریات را می توان تحت عنوان کلی « دید گاه گروهی » مطرح کرد . دوم ، نظریاتی که تحت تاثیر رویکرد انسان گرایی مطرحح شده اند و اصولا بر فردیت انسان تاکید می ورزند .

این دسته از نظریه هایی که کلا جامعه و معضلات اجتماعی را مورد بررسی قرار داده اند و تحت عنوان کلی « دیدگاه اجتماعی » قابل تجزیه و تحلیل هستند .

دیدگاه گروهی شامل هسته اصلی نظریات مطرح در روانشناسی و روانپزشکی سنتی می شود .

نظریه پرداز های سنتی درباره شخصیت ، روان تحلیل گیری و روشهای سنجش ، در این گروه قرار می گیرند . برخی از پیش فرضهای عمده دید گاه گروهی را می توان در چند مورد خلاصه کرد .

1- اینکه فرد بیمار ناتوان است و درمان بدون مداخله مستقیم وی امکانپذیر است .

2- اینکه بیمار های روانی و به طور کلی اکثر خصوصیات رفتاری و روانشناختی انسان مشخصاً قابل طبقه بندی است و در نتیجه بیماریها و افراد مبتلا به بیماری را می توان در گروههای مشخصی قرار داده

3- چون که افراد را می توان در طبقات و دسته های مشترکی قرار داد پس روشهایی که برای درمان یک بیماری خاص کاربرد دارد ، برای افراد مبتلا به آن بیماری نیز مشترک است .

4- هر چند ابعاد وجودی انسان به چند بعد جسمانی و روانی و اجتماعی تقسیم می شود ولی تاکید انسانی بر بعد جسمانی است .

دیدگاه فردی در اصل به مخالفت دیدگاه گروهی بر خاسته است دانشمندانی چون مازلو و راجرز در پنجاه سال گذشته بر فردیت انسان و نقشی که خصوصیات منحصر به فرد انسان در شکل گیری معنای بیماری روانی ایفا می کند تاکید ورزیده اند این محققین اصرار دارند که اولاً : انسان موجود ناتوانی نیست و قدرت تصمیم گیری و حق انتخاب در وی وجود دارد و اختلالات روانی به دلیل وجود ناتوانی یا ضعف در فرد نیست ، بلکه به دلیل نیاز های ارضا نشده به وجود می آیند .

ثانیا : پیروان دیدگاه فردی انسان را موجودی پویا و زندگی را هدفمند می بینند و اعتقاد دارند بیماری روانی واکنش فرد در مقابل باز داشته شدن از روند طبیعی رشد روانی و معنوی است این در حالی است که تجربیات هر انسانی منحصر به فرد است و طبقه بندی افراد بر حسب نوع بیماری ساده انگاری و نا دیده گرفتن پیچیدگی ماهیت بشر محسوب می شود . در نتیجه باید تاکید بر تجربیات منحصر به فرد انسان باشد و با توجه به نیاز های فردی بر نامه ریزی شود .

دیدگاه گروهی درباره تشخیص و درمان بیماری نمونه ای از فلسفه تاثیر بیولوژیک است . فلسفه ای که کاهش گرایی و در نتیجه مدل پزشکی از مشخصات و ویژگی های آن هستند . معتقدین این دید گاه عوامل فیزیکی و بیولوژیکی را پایه هستی بشر می دانند و معتقدند که کلیه حالات ذهنی و فکری بشر زیر بنای ملکولی و سلولی دارد . پیروان دیدگاه اجتماعی مانند لینگ [8] تحت تاثیر نهضتهای ضد روانپزشکی [9] با دیدگاه گروهی چنان شدید به مخالفت بر خاسته اند که اصلا بیماری روانی را یک نا بهنجاری قلمداد نمی کنند و جامعه را بیمار و نابهنجاری می بینند . این محققین بیشتر طرفدار فلسفه تاثیر فرهنگی هستند . فلسفه ای علمی یا سیاسی که تفکر تاثیرات فیزیکی در بیماری روانی را رد می کند و بیماری را تنها بعنوان یک بر چسب اجتماعی قبول دارد . فوکالت برای مثال ، اسکیزو فرنی را یک بیماری با ماهیت مستقل در فرد نمی انگارد بلکه آن را یک تعریف اجتماعی فرهنگی یا حتی سیاسی قلمداد می کند . لینگ روانپزشک اسکاتلندی در کتاب خویشتن از هم گسیخته نیز اسکیزوفرنی را مجموعه ای از واکنشهای طبیعی انسان نسبت به جامعه ای متعارض و بیمار می پندارد .

شاخصهای سلامت روانی

شاخصهای سلامت روانی ، سلامت روان قدرت ، آرام زیستن با خود و دیگران است . آگاهی از درون و احساسات خویش ، قدرت تصمیم گیری در بهرانها و مقابله با رفتارهای روانی ، شخص سالم از کار و زندگی احساس رضایت می کند و از دقت خود استفاده مفید می کند ، با دیگران تفاهم دارد و برای احساسات و عواطف مردم اهمیت قائل است آنها را محترم می شمارد ، چنین فردی می تواند دوست بدارد و محبت بپذیرد .

ویژگی افراد سالم از لحاظ روانی

1-کار آمدی در ادرا ک

2- خود شناسی

3- توانایی در کنترل اختیار رفتار

4- عزت نفس و پذیرش

5- توانایی در بر قراری روابط محبت آمیز

6- باروری


سلامت روان از دیدگاه آدلر

اکثر روانشناسان معتقدند که آدلر اولین روانکاوی است که بر ماهیت اجتماعی انسان تاکید نموده است و رفتار را تا حدودی زائیده نگرشها و تفکراتش می داند و به اصالت وجود خود معتقد است و نسبت به انسان دید گاهی کل نگر دارد ، به طوری که مزلو تحت تاثیر او قرار گرفته است ، به اعتقاد آدلر اصول زندگی روانی ، غیر قابل تغییر و در سراسر زندگی ثابت و بدون خدشه است . از دید گاه آدلر فرد دارای سلامت روان ، دارای توان و شهامت یا جراحت عمل کردن و رسیدن به هدفهایش است و همچنین روابط خانوادگی صمیمی ، پایدار و مطلوب دارد . ( شریفی ، 1381 )

سلامت روان از دید گاه اریکسون [10]

به عقیده اریکسون ، سلامت روان هر فرد ، به همان اندازه ایست که توانسته توانایی مناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کرده باشد و در نهایت ، در مورد فر آیند زندگی اش نظریه معنوی روشن و قابل درکی داشته باشد .


سلامت روان از دیدگاه اریک[11] فروم

به اعتقاد فروم ، شخص سالم از نظر روانی کسی است که بهره و ربوده و از خود بیگانه نباشد پیوندش با جهان از راه عشق باشد . دارای هویت مشخص ، فردی مستقل و منحصر به فرد باشد .

نگاهی به مفهوم شخصیت

شخصیت یکی از طریق به تصویر کشیدن پیچیدگی انسان است شخصیت معمولا به تعدادی ویژگی و یا ممیز های نسبتا ثابت رفتاری اطلاق می شود ، یعنی ما افراد را بر اساس نوع رفتارشان طبقه بندی می کنیم ، این امر ، ما را به توصیف افراد بعنوان دلپذیر یا کریح ، برون گرا یا درون گرا سخت یا معتدل ، فعال یا منفعل و غیره هدایت می کند ( کیولی لرد ، 1991 )

در تعریف دیگر چنین آمده است : مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و مداوم که بر روی هم یک فرد را از فرد دیگر متمایز می نماید ( شاملو ، 1368 )

در کتاب بلوغ شخصیت 1994 آلپورت[12] روان شناس معاصر شخصیت را سازمانی با تحرک روان و تن آدمی که موجب ساز گاری با محیط اوست می داند .

از نظر میلی [13]شخصیت را مجموعه فعالیتهای روانی متشکل از وحدت و هویت می داند . ( پروا ، 1370 )

سالوا تورآماری[14] اظهار می دارد که : شخصیت فرد ، مجموعه ای نسبتا پایدار از مشخصات ، تمایلات و خلق و خوی که بطور قابل توجهی بوسیله وراثت و عوامل محیطی و فر هنگی و اجتماعی تشکل می یابد ، این مجموعه عوامل تعیین کننده تشابهات و تفاوت های رفتاری است .

در روان شناسی از اصطلاح شخصیت کل وجود (چه بدنی ، چه روانی ) آدمی مراد می شود .

تعریف شلدون[15] روان شناس آمریکایی ، که تعریف کلی و جامع و مانع به نظر می رسد این است : شخصیت سازمان پویا ( زنده ) جنبه های ادراکی و افعال ارادی و بدنی ( شکل و بدن و اعمال حیات بدن ) فرد آدمی است . ( سیاسی ، 1354 ) .

لغت شخصیت که در زبان لاتین و زبان انگلو ساکسون خوانده می شود ، ریشه در کلمه لاتین « پرسونا[16]» دارد این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود می زدند . می بینیم که مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صوری و اجتماعی است که بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ترسیم می گردد یعنی در واقع شخصیت اجتماعی را فرد به جامعه خود ارائه می دهد و یا جامعه بر اساس آن او را ارزیابی می کند . ( شاملو ، 1363(.

پروین 1989 معتقد است که شخصیت ، مجموعه کامل احساس فردی از خود است .

شخصیت عبارت است از نیروی سازمان داده شده ای که برای بیان الگوی مشخصات و رفتارهای فردی و بنابراین شخصیت ، تحت تاثیر مجموعه ای از تجارب و عوامل ژنتیکی قرار دادی و بدین دلیل شخصیت برساخته ای پویاست که تحت تأثیر عوامل زندگی قرار میگیرد . ( لارنس ، 1994 )

در حال حاضر شخصیت ، نظریه های مختلف ، وجود تشابه دیگری نیز دارند که عبارتند از :

1- شخصیت نوعی پدیده ای انتزاعی است که آن را بر اساس تفسیر رفتار بیرونی فرد می توان شناخت .

2- بیشتر تعاریف اعتقاد دارند که شخصیت را باید از دید گاه تاریخچه تکامل فردی ارزیابی نموده شخصیت در واقع پدیده ای متکامل و تدریجی است که تحت تاثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی، منجمله وراثت، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار میگیرد و تکامل می یابد . ( شاملو ، 1374)

به طور کلی فرضیه های اساسی درباره شخصیت در قلمرو علم شامل کرانه های مشروحه زیر جای میگیرد .

1- آزادی جبر

2- منطقی بودن ، غیر منطقی بودن

3- کل گرای ، جزیی گرایی

4- ساخت گرای ، محیط گرای

5- تغییر پذیری ، ثبات یا تغییر ناپذیری

6-ذهنیت - عینیت

7- تعادل – تکامل و رشد و خود شکوفایی

8- درون کنشی – برون کنشی

9- شناخت پذیری در برابر شناخت نا پذیری است .

بنابراین از مجموعه تعاریف ( در مورد شخصیت ) می توان نتیجه گرفت که اصول اساسی زیر در تعیین شخصیت میان روانشناسان مورد قبول است

1- شخصیت یک کل سازمان داده شده و فرد هیچ معنی خاصی ندارد .

2- شخصیت به صورت الگوی قابل مشاهده و اندازه گیری سازمان داده شده است .

3- شخصیت دارای جنبه روبنا و سطحی مانند طرز نگرش و جنبه های زیر بنایی و عمیق مانند، ارزشهاست .

4- شخصیت مجموعه ای از مشخصات مشترک و همچنین منحصر به فرد است هر فردی در بعضی از مشخصات با دیگران مشترک و در جنبه های دیگر متفاوت است .

پس می توان نتیجه گرفت که : اولا شخصیت بر اساس گذشته و حال فرد شکل می یابد چرا که شخصیت از طریق فرآیند ادراک و یاد گیری تحت تاثیر قرار میگیرد .

ثانیا شخصیت رشد و توسعه می یابد و دگرگون می شود .

ثالثا هر کدام از افراد بشری بر اساس تواناییها یشان هدف گذاری می کنند

رابعا شخصیت یک فرآیند پویا است که بوسیله تعا دل رفتاری عوامل درونی مشخص میگردد .

نظریه های شخصیت

1- نظریه فروید: زیگموندفروید ( 1856-1939) موسس مکتب روان کاوی است . فروید شخصیت یا روان انسان را به مثابه یک تکه یخی قطبی بسیار بزرگ می دانست که فقط قسمت کوچکی از آن آشکار است . این قسمت سطح آگاهی ما را تشکیل می دهد .

بخش عمده دیگر آن نیز آب است که نا خودآگاه است . در حقیقت تعیین کننده اصل رفتارهای بشری همین عوامل نا خود آگاه است که از 3 قسمت عمده تشکیل می شود .

نهاد[17] : که می توان آن را منبع تمام نیروهای روانی دانست این منبع برای بکار انداختن 2 قسمت دیگر دستگاه روانی مورد استفاده قرار می گیرد که از اصل لذت تبعیت می کند .

خود[18] : به انسان کمک می کند تا از تنش درونی بکاهد و نیاز را بر اساس واقعیت و در ارتباط با آن و با استفاده از امکانات واقعی بر آورده سازند.

فراخود[19]: نقطه مقابل نهاد است . فراخود نماینده ارزشهای فرهنگی ، اجتماعی ، اخلاقی است که توسط خانواده به کودک داده می شود . و جایگزین و پایداری آن از طریق پاداش و تنبیه انجام می شود . فراخود بخش اخلاقی شخصیت انسان است و نقش باز دارنده دارد

فروید اضطراب را زیر بنای تمام نا بهنجاری های روانی می دانست به نظر او هر گاه خطری ارگانیسم را تهدید کند ، خود با ایجاد احساس نگرانی ، شخصی را آگاه می کند . با این تعریف اضطراب در اصل انسان را برای مقابله با خطر تجهیز می کند . به نظر فروید هر فرد برای دفاع از خود در مقابل بروز تمایلات نهاد و فشار های فرا خود دست به بعضی اعمال نا خود آگاه می زند که به آن مکانیسم دفاعی می گوییم .

نظریه کارن هورنای : وی در نظریه خود انگیزه اصلی رفتار انسان را احساس امنیت می داند .

اگر فرد در رابطه با اجتماع و بخصوص کودک در رابطه با خانواده احساس امنیت خود را از دست بدهد دچار اضطراب اساسی می شود. اضطراب اساسی عبارت است از منزوی شدن، بیچارگی و بی پناهی در دنیایی که بالقوه خطرناک و ترسناک است . به نظر وی نیاز های روانی افراد را می توان به سه دسته تقسیم کرد .

الف : نیاز رفتن به سوی مردم

ب) نیاز به دور شدن مردم

ج: نیاز علیه بر مردم

هر کدام از این الگوها جهت بینش و عمل فرد نسبت به خود و دیگران را تعیین می کند عدم تعادل و اختلال روانی در این سه نوع نیاز ، نا بهنجاریها را به وجود می آورد . ( سالواتور ، 1989).

الف : نیاز رفتن به سوی مردم ( شخصیت مطیع )

شخصیت مطیع ، نگرشها و رفتار هایی را نشان می دهد که بیانگر تمایل حرکت و رفتن به سوی مردم است :

نیاز شدید و مداوم به محبت و تایید ، میل به اینکه دوستشان بدارند آنها را بخواهند و از آن ها حفاظت کنند و شخص های مطیع این نیازها را نسبت به همه نشان نی دهند اگر چه آن ها معولا به یک شخص سلطه گر ، نظیر یک دوست یا همسر نیاز دارند که زندگی آنها را سر پرستی نموده و آنها را محافظت و راهنمایی کند .

شخصیت های مطیع برای رسیدن به هدفهایشان ، دیگران، مخصوصا والدین را دستکاری می کنند . آنها اغلب به گونه ای رفتار می کنند که دیگران آن را جالب یا دلنشین می یابند . برای مثال ، آنها ممکن است به طور غیر عادی با ملاحظه ، سپاسگزار ، پذیرا ، همدرد و حساس نسبت به نیاز های دیگران به نظر برسند . افراد مطیع ، دوست دارند طبق آرمانها و انتظارهای دیگران رفتار کنند و آنها به صورتی عمل می کنند که دیگران آن را فداکار و سخاوتمندانه می دانند .

شخصیت های مطیع ، آشتی جو هستند و امیال شخصی خود را تابع دیگران می کنند . آنها مایل به پذیرفتن تقصیر و تسلیم شدن به دیگران هستند ، هرگز جسور ، انتقادی ، یا پر توقع نیستند . آنها هر کاری را که موقعیت بطلبد ، به صورتی که آن را تعبیر می کنند ، برای بدست آوردن محبت تایید و عشق انجام می دهند . نگرش آنها نسبت به خودشان همواره نگرش درماندگی و ضعف است . هورنای اظهار داشت که افراد مطیع می گویند : به من نگاه کن . چنان ضعیف و در مانده ام که باید از من دفاع کنی و مرا دوست بداری .

در نتیجه آنها دیگران را برتر می دانند ، و حتی در وقعیتهایی که به ویژه با کفایت هستند ، خود را حقیر می شمارند . از آنجایی که امنیت شخصیت های مطیع به نگرشها و رفتار دیگران نسبت به آنها بستگی دارد ، بیش از اندازه وابسته می شوند و به تایید و اطمینان آفرینی دائمی نیاز دارند . هر نوع نشانه طرد ، چه واقعی باشد چه خیالی ، برای آنها وحشتناک است و به افزایش تلاش برای بدست آوردن مجدد محبت از شخصی که معتقدند آنها را طرد کرده است منجر می شود .

ب) نیاز به دور شدن از مردم ( شخصیت جدا )

افرادی که به عنوان شخصیت های جدا توصیف شده اند ، برای حرکت به دوری کردن از مردم و حفظ فاصله عاطفی بر انگیخته می شوند . آنها نباید دوست بدارند ، یا با دیگران همکاری کنند یا به هر شکل درگیر شوند . آنها برای به دست آوردن این جدایی عمل کنند ، پس باید به امکانات خودشان متکی باشند که در این صورت باید کاملا رشد یافته باشد .


بررسی واعتبار یابی شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهرتهران

اصل بازرسی و نظارت به عنوانی یکی از وظایف حساس و اصلی در هر سازمان است که به وسیله آن می توان بر ساختار عملکرد و برنامه های یک مجموعه نظارت کرد و نقاط ضعف، قوت و اعتدال یا انحراف را فهمید نظارت و ارزیابی عملکرد از واحدهای آموزشی ، از طریق فرمهای تنظیم یافته طبق سیستم متمرکز وزارت آموزش و پرورش به استانها ابلاغ می گردد استانهای کشور نیز با توجه به
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 162 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 131
بررسی واعتبار یابی شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهرتهران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده

اصل بازرسی و نظارت به عنوانی یکی از وظایف حساس و اصلی در هر سازمان است که به وسیله آن می توان بر ساختار عملکرد و برنامه های یک مجموعه نظارت کرد و نقاط ضعف، قوت و اعتدال یا انحراف را فهمید. نظارت و ارزیابی عملکرد از واحدهای آموزشی ، از طریق فرمهای تنظیم یافته طبق سیستم متمرکز وزارت آموزش و پرورش به استانها ابلاغ می گردد. استانهای کشور نیز با توجه به امکانات، شرایط و ویژگیها این فرمها را با انجام تعدیل های لازم به نواحی و مناطق مختلف خود ابلاغ می کند. در حال حاضر فرم مدونی که با اصول علمی مدیریت آموزشی هماهنگی داشته باشد وجود ندارد. تحقیق حاضر در نظر داشته است شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی را بررسی و جهت تبیین یک نظام هماهنگ، اعتبار بخشی نماید. برای این منظور سوالهای ویژه زیر مد نظر قرار گرفت:

1- چه شاخص هایی برای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی منطقه 7 شهر تهران وجود دارد؟

2- درجه اعتبار هر یک از شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی منطقه 7 شهر تهران به چه میزان می باشد؟

3- آیا شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران ابتدایی منطقه 7 بین مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت معنی داری وجود دارد؟

جامعه آماری این تحقیق عبارت بود از کلیه مدیران مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه منطقه 7 شهر تهران که تعداد آنها با توجه به تعداد مدارس موجود 51 نفر میباشد. آز آنجا که تعداد جامعه محدود بود، در این تحقیق نمونه گیری انجام نشد و از سرشماری کامل استفاده گردید. بنابراین تعداد نمونه با تعداد جامعه برابر میباشد.

بر مبنای مدل نظری اصول مدیریتی فایول که وظایف مدیران را در چهار حیطه برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت خلاصه می کند و همچنین نظریه کاتز و دیگران که معتقد است مدیران موفق باید دارای شایستگی های داشته باشند تحت عنوان شایستگی های ادراکی، انسانی، فنی ، همچنین نتایج تحقیقات هما غفوریان (1381) و سعید خواجه (1380) که شاخص های عملکرد و مهارتهای مدیران مدارس را بررسی کرده بودند، چارچوب نظری تحقیق حاضر بر مبنای شش شاخص عمده برای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی منطقه 7شهر تهران بنا نهاده شد. این شش شاخص عملکردی عبارت بودند از برنامه ریزی، سازماندهی، تجهیزات، رهبری آموزشی، فوق برنامه، و نظارت.

به جهت اعتباریابی این شاخص ها ابتدا مصاحبه با مدیران مدارس ابتدایی همگن در منطقه 8 و متخصصان ذیربط بعمل آمد و سپس پرسشنامه ای محقق ساخته ای تنظیم گردید. این پرسشنامه حاوی مقیاس پنج درجه ای لیکرت از خیلی مخالف تا خیلی موافق بود. اعتبار شاخص ها و ملاک ها از نظر مدیران جامعه نمونه همگن مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمون آلفای کرونباخ به منظور درجه پایایی انجام شد. نتایج آزمون برای هریک از شاخص ها به ترتیب برنامه ریزی 84% ، سازماندهی 89%، تجهیزات 81% ، رهبری آموزشی 86% ، فوق برنامه 86%، نظارت 86% نشان داد.

پس از سنجش روایی و پایایی پرسشنامه مذکور از آن برای اعتباریابی واقعی شاخص ها در میان مدیران مدارس منطقه 7 یعنی جامعه اصلی مورد مطالعه استفاده گردید.نتایج تحقیق حاضر نشان داد که از نقطه نظر مدیران مدارس ابتدایی جامعه مورد مطالعه شاخص های عملکردی شش گانه به شرح بیان شده میتوانند شاخص های مناسب و معتبر برای ارزیابی عملکرد آنان باشد. هر چند که برخی از ملاکها با میانگین پایین ارزیابی شده اند و این نشانه ای از ضرورت بررسی مجدد و انتخاب ملاک های قویتر و شفاف تری برای ارزیابی عملکرد مدیران می باشد ، لکن در مجموع این شاخص ها و ملاک ها موید شاخص های مورد نظر در تحقیقات قبلی می باشد.

برای پاسخ به سوال سوم تحقیق یعنی یافتن تفاوت معنی داری اعتبار شاخص ها بین مدیران مدارس پسرانه و دخترانه آزمون یومن ویتنی اجرا شد. نتایج آزمون نشان داد که که شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران ابتدایی منطقه 7 بین مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه هیچ تفاوت معناداری در جامعه مورد مطالعه و جود ندارد.

مقدمه

اصل بازرسی و نظارت به عنوانی یکی از وظایف حساس و اصلی در هر سازمان است که به وسیله آن می توان بر ساختار عملکرد و برنامه های یک مجموعه نظارت کرد و نقاط ضعف، قوت و اعتدال یا انحراف را فهمید.

در سایه نظارت است که میزان موفقیت سازمانها ارزیابی و با برنامه ها تطبیق داده می شود. امروز در هر دستگاهی نظارت به منزله چشم آن دستگاه و مدیریت مربوط است و بازرسی لازمه نظارت است (کامرانی، 1380 ص2) البته مدیران و سرپرستان و سایر کارکنان بر این باورند که آنچه را خود ارزشیابی می کنند یا دیگران درباره آن قضاوت می کنند تا زمانی که بر اساس معیارهای غیرعلمی و ذهنی انجام گیرد نه تنها هدفهای مورد نظر را برآورده نمی کند بلکه عده ای در اجرای آن از خود مقاومت نشان خواهند داد. اما ارزشیابی ابزاری است که سازمانها و کارکنان و مدیریتها را در رسیدن به اهداف سازمان کمک می کند و اگر این ابزار به خوبی طراحی و اجرا گردد می تواند وسیله مناسبی برای تشویق آموزش و بهسازی عملکرد کارکنان باشد (یوسفی،سال سوم، ص82) .

در ارزشیابی عملکرد فرض براین است که بر اساس بازخوردی که فرد از نتایج ارزشیابی عملکرد خود می گیرد از نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتار خود مطلع می شود و به بهبود رفتار عملکردهایش می پردازد.

میزان عملکرد سازمان تابعی از توانایی اعمال نظارت سرپرستان مجرب و علاقه مند به کار است. لذا چنانچه رهبری پویا و اثربخش را مشخصه اصلی سازمانهای موفق درنظر بگیریم باید بهره گیری شایسته از رهبری کارآمد را نیز مستلزم نظارت موثر بدانیم. بدین سبب می توان ادعا کرد که نظارت لازمه ثبات، دوام و بقای هر سازمان است(مالک، 1384).

نیاز مدیر به ارزشیابی از خود هم جنبه شخصی دارد و هم جنبه شغلی . مدیران برای حفظ ارتباط و تشخص خود می کوشند تا ضعف رفتار خود را از بین برده و قدرت عمل خود را تقویت کنند. برای رشد و پرورش شغلی و برای اطمینان از اینکه آن رشد و پرورش در ایفای وظایف مدیران به نحو مطلوب تاثیر دارد، مدیران هدف ها و ضوابطی برای کار خود تهیه کرده و آنها را معیار سنجش رفتار و اعمال خود قرار می دهند. حداقل دو جنبه از کار مدیر باید مورد بررسی و سنجش باشد :

اولین اینکه چگونه کار خویش را هدایت و اداره می کند؟ و دومین اینکه چه نتایجی را تامین می کند؟ (وایلز، ترجمه طوسی ، 1384 ، ص 312).

  • Ø بیان مسأله

نظارت و ارزیابی عملکرد از واحدهای آموزشی ، از طریق فرمهای تنظیم یافته طبق سیستم متمرکز وزارت آموزش و پرورش به استانها ابلاغ می گردد. استانهای کشور نیز با توجه به امکانات، شرایط و ویژگیها این فرمها را با انجام تعدیل های لازم به نواحی و مناطق مختلف خود ابلاغ می کند. طی بررسی بر روی فرم های ارزیابی عملکرد در طی پنج سال اخیر مشاهده شد که فرمها تغییر کرده و با توجه به مجموعه مصوبات آموزش و پرورش و آیین نامه های اجرایی، مالی و آیین نامه امتحانات و اساس نامه های موجود در وزارت آموزش و پرورش فرم مدونی که با اصول علمی مدیریت آموزشی هماهنگی داشته باشد وجود ندارد.

بهبود کیفیت آموزشی هدف متعالی هر نظام آموزشی است و تمامی تلاشها و چالشهای مدرسه و کلاس باید "به یادگیری معنا دار" در فراگیران بیانجامد و گرنه تمامی کوشش ها و جوشش های فرایند تدریس (یاددهی و یادگیری) کاری بیهوده و بی فایده است

در نگاه جدید به آموزش و منابع انسانی که به آن به عنوان سرمایه گذاری و سرمایه نگریسته می شود تلاش بر این است که میزان توفیق نیل به اهداف با ابزاری سنجیده شود تا بتوان درباره آن به قضاوت و مقایسه پرداخت (بختیاری، 1382)

ترکیب عناصر بسیاری در ابعاد سازمانی، انسانی و محیطی، فضای سازمان را پدید می آورند مقوله بندی این عناصر در چند مفهوم به آسان سازی درک پیچیدگیهای فضای سازمانها و تهیه استانداردها برای بهسازی تاثیرات آنها در بهره وری کمک می کند.

به این منظور عناصر سازمان در سه مقوله سازمانی یا حقوقی، انسانی یا حقیقی و ارتباطات محیطی یا باز دسته بندی می شود. تشکیل چنین ساخت دانشی برای مدیریت سازمان پایه شکل یابی ساخت شناخت مدیران است بدون چنین ساخت دانشی ایجاد ساخت شناخت مدیران برای اداره سازمانها امکان پذیر نسیت. تشکیل چنین ساخت دانشی نیز در ذهن کارکنان برای کنترل بر اعمال سازمانی خود از ضروریات است . در واقع بدون چنین ساخت ذهنی کارکنان نمی توان به کیفیت کار سازمان مطمئن بود. این مقوله بندی قابل گسترش به همه سازمانها به ویژه سازمانهای آموزشی می باشد. (بهرنگی، 1382)

با توجه به بیانات فوق می توان این نکته را استنتاج کرد که به منظور ارزیابی عملکرد مدیران، ابتدا باید خود با یک ساخت شناخت ذهنی از مدیریت آموزشی وارد میدان شد تا بتوان براساس ذهنیت مدیریتی فعالیتهای مدیران را مورد بررسی و ارزیابی قرارداد. تحقیق حاضر در نظر دارد شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی را بررسی و جهت تبیین یک نظام هماهنگ، اعتبار بخشی نماید.

  • Ø اهمیت موضوع:

یکی از عمده ترین راهکارهای استراتژیک وجود سازگار برای ارزیابی کیفیت و اطمینان کیفی از تمامی عملکردهای سازمانی است. یکی از الگوهای عمده برای اطمینان کیفی در آموزش و پرورش اعتبار بخشی می باشد. (پازارگادی، 1383، ص 318)

تهیه و کاربرد نشانگرهای آموزشی به وسیله نظامهای آموزشی درجهت بهینه سازی گردآوری داده ها و تبدیل آنها به اطلاعات برای سیاستگذاری و تصمیم گیری انجام پذیرفته است. برای انتخاب نشانگرها به سه عامل عمده باید توجه داشت:

اول: داده های گوناگونی در ارتباط با یک ملاک می توان گردآوری کرد.

دوم: برای سنجش موفقیت یک برنامه ریزی آموزشی غالباً چندین ملاک در نظر گرفته می شود که هریک از ملاک ها خود به چند نشانگر نیاز دارد.

سوم: کیفیت داده های گردآوری شده به کیفیت ابزار اندازه گیری مورد استفاده بستگی دارد. (مشایخ، 1385، ص113)

با توجه به شواهد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی موجود در سطح جهان و ایران دستگاههای آموزش ناگزیر به بازنگری سازمانی وعمکردهای خود می باشد و در این ارتباط استفاده از یک الگوی مناسب و تجربه شده و همچنین متناسب با شرایط موجود سازمان آموزش و پرورش و تعیین شاخص های ارزشیابی عملکرد پیش بینی سطح مورد انتظار لازم می باشد.

این تحقیق کاربردی اهمیت به سزایی برای استفاده مدارس دارد. با توجه به شاخصهایی که اعتبار یابی می شود از آن می توان برای علمی تر کردن ارزیابی عملکرد مدیران استفاده کرد و مدیریت ارزیابی عملکرد آموزش و پرورش از این تحقیق بهره مند خواهند شد.

این تحقیق می تواند اضافه براستاندارد کردن فرآیند مدیریت آموزشی، به بهبود عملکرد مدیران و در نهایت ارتقا کیفیت و اثر بخشی آن و همچنین رضایت دانش آموزان و اولیاء آنها بیانجامد.

اهداف تحقیق

  • Ø هدف کلی:

هدف کلی این تحقیق عبارت است از «بررسی واعتبار یابی شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهرتهران»

  • Ø اهداف جزئی:

اهداف جزئی این تحقیق عبارت است از:

1- تعیین شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهر تهران

2- اعتبار یابی شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهر تهران

3- مقایسه اعتبار شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 شهر تهران بین مدارس دخترانه و پسرانه

سوالهای تحقیق

سوال کلی:

اعتبار یابی شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی دولتی منطقه 7 تهران چگونه انجام می شود؟

سوالهای جزئی :

1- چه شاخص هایی برای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی منطقه 7 شهر تهران وجود دارد؟

2- درجه اعتبار هر یک از شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران مدارس ابتدایی منطقه 7 شهر تهران به چه میزان می باشد؟

3- آیا شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران ابتدایی منطقه 7 بین مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت معنی داری وجود دارد؟

  • Ø تعاریف نظری و عملیاتی

الف: تعاریف نظری:

1- اعتبار یابی عبارت است از فرایند کنترل کیفیت موسسات و برنامه های آنها به منظور کسب اطمینان از احراز حداقل استانداردها و شاخص های قابل پذیرش به کارگیری فرآیند (پازاگاردی، 1383، ص318).

2- شاخص، نمایانگر واقعیت های موجود در عرصه فعالیت در یک سازمان هستند و در نظام آموزش و مدیریت ابزاری کارآمد برای ارزیابی از برنامه ها و فعالیتها می باشد، به گونه ای که بتوان از حصول به اهداف از پیش تعیین شده در برنامه ها آگاهی یافت. (غفوریان، 1381، ص2)

3- عملکرد عبارت است از یادگیری تغییراتی است که در ساخت ذهنی فرد ایجاد می شود و قابل اندازه گیری نیست درصورت مساعد بودن شرایط رفتار بالقوه به بالفعل تبدیل می شود که در اصطلاح به آن عملکرد گویند. (سیف، 1380، ص 33)

4- عملکرد شغلی مستخدم، نشان می دهد که او تا چه اندازه کار خود را به طور رضایت بخش انجام می دهد . ارزشیابی عملکرد ابزاری است برای پژوهش. ارزشیابی عملکرد باتحلیل شغل، گزینش و انتصاب، پرداخت حقوق و دستمزد و آموزش شغلی رابطه نزدیکی دارد (شیمون، رندال اس، ترجمه طوسی، 1384، ص 297، 298).

5- مدیران: منظور مدیران ابتدایی مدارس دولتی پسرانه و دخترانه منطقه 7 شهر تهران.

ب: تعاریف عملیاتی

1- اعتباریابی: براساس روش آماری تحلیل عاملی، درجه اعتبار هر یک از شاخصها از دیدگاه مدیران تعیین خواهد شد.

2- شاخص: ملاکهای 6 گانه ای که بخش عمده از عملکرد مدیران براساس آن تعیین، برای عملکرد صحیح مدیران انجام می شود و براساس ادبیات و پیشینه تحقیق مبتنی بر نظریات پرسش نامۀ 69 گویه ای می باشد. .

3- عملکرد: فعالیتهای روزانه مدیر که در چارچوب وظایف مصوب و برنامه کوتاه مدت و بلندمدت آموزش و پرورش تعیین می شود.


مقدمه

امروزه در دنیا، مدارس و مراکز آموزشی، به عنوان مراکز ثقل و شکل گیری نوآوری، نوآفرینی، کارآفرینی، تعقل، تدبر و تفکر خلاق همچنین وظیفه ی پاسخگویی به نیازهای متغیر، متحول جوامع و مردم را به عهده دارند. نقش محوری نظام آموزشی در اشاعه ی فرهنگ و تحول بر هیچ کس پوشیده نیست. به طوری که یکی از نوآوران آموزش و پرورش مصری می گوید: « بهبود آموزش و پرورش را به من بسپارید، من دنیا را اصلاح خواهم کرد.» (بختیاری1383 به نقل از کوی، ترجمه یمنی،1378،ص12) همچنین یونسکو در این رابطه معتقد است که : آموزش وپرورش، سرمایه ی نسل امروز و آینده ی ماست ‌(بختیاری1383، به نقل از یونسکو، 1378، ص 13). لذا نقش محوری آموزش در فرایند توسعه بر همگان آشکار است، چنان که از آموزش به عنوان شاه کلید توسعه و پیشرفت ملت ها یاد شده است. در شرایط کنونی، رشد سریع فناوری اطلاعات، ارتباطات، اکتشافات، ابتکارات، انتظارات و اختراعات، تغییرات سازمانی و ساختاری، دانش موجب تغییر و تحول در نظام های آموزشی و برنامه های آموزشی و درسی در هزاره سوم گردیده است.

در مطالعات علوم تربیتی و روانشناسی ممکن است این ضرورت به وجود آید که میزان و اندازه پدیده هایی از قبیل هوش توانایی ذهنی و اضطراب دقت مشخص و تعیین گردد.

سنجش و اندازه گیری پدیده های مورد اشاره با اندازه گیری پدیده های عینی و مادی مانند طول، عرض، حجم تفاوت دارد.

سنجش پدیده های آموزشی ، با توجه به ظرافت، حساسیت و پیچیدگی آن نیاز به طراحی علمی دارد و به عنوان یک اقدام تخصصی مطرح است که تنها از طریق دسترسی به یافته های تئوریک و عمیق امکان پذیر می شود.

به طور کلی اندازه گیری[1] و سنجش[2] یک اقدام طراحی شده است که طی آن با استفاده از محاسبات ریاضی و روشهای علمی پدیده ای را به کمیت تبدیل کرده و در ارتباط با هدف معین مورد قضاوت قرار می دهیم.(بیانی، 1378، ص 205 و ص206)


بخش اول اعتبار بخشی

(تعریف سنجش)

قبل از هر چیز لازم است مفهوم سنجش[3] و اندازه گیری روشن شود. در برخی از منابع سنجش را مترادف با ارزشیابی[4] دانسته اند. برخی دیگر تفاوت سنجش و اندازه گیری به طور کامل تفکیک نشده است. به همین منظور برای روشن شدن مطلب ابتدا مناسب است که مفاهیم اندازه گیری سنجش و ارزشیابی را روشن شود..

اندازه گیری[5] به طور معمول به اقدامی گفته می شود که طی آن تبدیل کیفیت آموزشی و یا روانشناختی به کمیت ممکن می گردد.

سنجش اقدامی است که براساس اندازه گیری ممکن می شود. در جریان سنجش کمیتها، اعداد حاصل از اندازه گیری مفهوم پیدا می کند.

ارزشیابی درحقیقت اطلاق ارزش به آزمونی است که بتوان براساس آن آزمودنی را ارزش گذاشت و یا اینکه ارزش آن را تعیین کرد (بیانی، 1378، ص 207) .

ارزشیابی وسیله اساسی اندازه گیری موفقیت است. علاوه بر آن ارزشیابی همواره نیروی پیش برنده بهبود آموزشی است.

ارزشیابی به روشن ساختن ناهمخوانی موجود بین نتایج مورد نظر و عملکرد واقعی کمک می کند. ارزشیابی، در این نقطه، راهنمایی برای تعدیل هایی در برنامه ها و ایجاد یک مقابله کاملتر بین انتظارت و نتایج است.

کاربری ارزشیابی به عنوان وسیله ای در "اعتبار دادن" به هدفهای کلی و هدفهای بازدهی برنامه است.

در این رویکرد شواهد گردآوری می شوند تا به توجیه جنبه های خاص برنامه بپردازند و این رویه ها یا خرده سیستم ها به طور جمعی برنامه ارزشیابی را تشکیل می دهند (وایلز،باندی، 2000، ترجمه بهرنگی،1382 ص242و 234) .

در فرهنگ تعلیم و تربیت تألیف کارتر. دی. گود، لغت ارزشیابی چنین تعریف شده است:

- فرآیند تحقیق و تبیین درباره ارزش و مقدار چیزی یا سنجش و اندازه گیری اولین تعریف رسمی از ارزشیابی به نام رالف تایلر ثبت شده است. وی ارزشیابی را وسیله ای جهت تعیین میزان موفقیت در برنامه در رسیدن به هدفهای آموزشی مطلوب مورد نظر می داند (شفقی،1382، ص11 به نقل از کیامنش، 1370).

- استیک ارزشیابی را با پاسخگو بودن مرتبط می داند. ارزشیابی هنگامی جنبه پاسخگویی دارد که بیشتر به فعالیتهای برنامه توجه داشته باشد تا به مقاصد آن (شفقی، 1382،ص12 به نقل از صفوی، 1373).

اعتبار سنجی (اعتبار بخشی) چیست؟

1- اعتبار سنجی (اعتبار بخشی[6]) ابزار حرفه ای، و به عنوان شاغول علمی است. این شاغول، شاخص و مجموعه سازمان یافته و استاندارد شده می باشد.

2- فرایند کنترل کیفیت و ارزیابی پیشبرد برنامه های نظام آموزشی را با توجه به اثربخشی آن ها اعتبار بخشی می نامند (بختیاری، 1383، اقتباس از قورچیان) .

3- تعیین اعتبار و درجه بندی مراکز اموزشی اعتبار سنجی نامیده شده است(بختیاری،، ص 1383 ،ص 151).

4- کاربرد الگوی اعتبار سنجی، تعیین اعتبار علمی مراکز آموزشی است (بختیاری،1383 ،ص 151).

5- هدف اساسی کاربردهای اعتبار سنجی اطمینان کیفی از فعالیت ها و برنامه هاست (بختیاری، 1383، ص 151).

6- اعتبار سنجی (اعتبار بخشی) عبارت است از دادن اعتبار به مجموعه ای که دارای استانداردهایی می باشد (بختیاری، 1383، به نقل از پازارگادی، 1378، ص 27) .

7- اعتبار بخشی، یکی از الگوهای اصلی برای اطمینان از کیفیت در آموزش و پرورش جوامع توسعه یافته و در حال توسعه می باشد (بختیاری، 1383، به نقل از پازارگادی)

8- اعتبار سنجی الگوی تضمین کیفیت در آموزش و پرورش و آموزش عالی است.(بختیاری، 1383، ص 151).

پازارگادی اشاره دارد که مطالعات جهانی موید این امر است که بری پویا کردن و ارتقای کیفی نظام آموزش عالی، نیاز یک سیستم ارزیابی کیفیت و اعتباربخشی می باشد.

به وسیله اعتبار بخشی می توان به بازبینی و سنجش و یا هر دو مقصود بررسی مرکز آموزشی یا برنامه آموزشی جهت کسب اطمینان از احراز حداقل استانداردهای قابل پذیرش پرداخت.

الگوی اعتبار سنجی از رویکردهایی کمی است که به وسیله آن می توان تصویر کمی از عوامل مورد ارزیابی آموزش را رتبه بندی و طبقه بندی کرد. و در انجام این امر، با استفاده از استانداردهایی از قبل تعیین شده، اعتبار برنامه، یا دوره آموزشی مشخص می شود. به عبارت دیگر، صلاحیت برنامه ها و دوره آموزشی و نیز اعتبار سازمان ها و مراکز علمی – پژوهشی و آموزشی و موسسه های تخصصی با استفاده از الگوی اعتبار سنجی، سنجیده می شود.(بختیاری، 1383، ص170)


بررسی عوامل موجه فشارهای عصبی و نقش فشارهای عصبی در کارآیی مدیران

تحقیقات انجام شده بر این نکته تأکید دارند که استرس عکس‌العمل افراد در مقابل عوامل ایجاد کننده فشار عصبی می‌باشد علل زیادی برای فشارهای عصبی نام برده شده است که برخی از این علل را می‌توان در سازمانها و برخی دیگر را نیز در محیط اجتماع و خانواده یافت در این تحقیق سعی گردیده است ابتدا برخی از علل ذکر شده برای فشارهای عصبی که ریشه در کهیط سازمانی و محی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 891 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 148
بررسی عوامل موجه فشارهای عصبی و نقش فشارهای عصبی در کارآیی مدیران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول : کلیات

مقدمه

تعریف موضوع

فرضیات تحقیق

اهمیت موضوع

اهداف تحقیق

قلمرو تحقیق

تعریف واژه‌های عملیاتی

محدودیتهای تحقیق

فصل دوم : مبانی تئوریک و پیشینة پژوهش

تاریخچه تحقیق پیرامون فشار عصبی

فشار عصبی چیست؟

اجتناب‌ناپذیر بودن فشار عصبی

مراحل فشار عصبی

مدلی برای تحلیل فشار عصبی

منابع فشار عصبی

1-عوامل طبیعی

1-1) محیط خانواده

1-2) محیط اجتماع

2- عوامل سازمانی

2-1) عوامل مربوط به خود سازمان

2-1-1) ساختار سازمانی

2-1-2) جو سازمانی

2-1-3) محیط فیزیکی

2-1-4 ) تضادهای صف و ستاد

2-2) عوامل مربوط به شغل

2-2-1) ابهام نقش

2-2-2 ) افراط نقش (کمی و کیفی)

2-2-3 ) تفریط نقش

2-2-4) تعارض نقش

2-2-5) روابط بین افراد

2-2-6 ) فزونی اطلاعات

2-2-7 ) نکات مربوط به مسیر ترقی

2-2-8 ) تحرک جغرافیایی

2-2-9 ) مشاغل مدیریتی

2-2-10) انتظارات نقش

2-2-11) مسئولیت برای دیگران

2-2-12) ادراک عصبی

عوامل مؤثر در تعدیل فشارهای عصبی

1) ادراک

2) اختلافات فردی

3) ارزشها

4) شخصیت

5) حمایت اجتماعی

6) تجربه شخصی

نتایج فشارهای عصبی

1- نتایج رفتاری

1-1) عملکرد

1-2) غیبت

1-3) رضایت شغلی

1-4) تصمیم‌گیری

1-5) انحرافات اجتماعی

2- نتایج جسمی و فیزیولوژیکی

2-1) بیماریهای قلبی و عروقی

2-2) بیماریهای دستگاه گوارش

2-3) بیماریهای پوست

2-4) رابطه فشار عصبی با سیستم دفاع ایمنی

2-5) سرطان

2-6) سردردها و فشار عصبی

3- نتایج و عوارض روانی فشارهای عصبی

3-1) اضطراب

3-2) ناکامی

3-3) افسردگی

فصل سوم : فرایند تحقیق

روش تحقیق

روش جمع‌آوری اطلاعات

پرسشنامه‌های تحقیق

جامعه آماری

روشها و فنون آماری مورد استفاده

تکنیک همبستگی

تحلیل واریانس

فصــل اول

کلیــات


مقدمه

در فصل اول این تحقیق به کلیات مربوط به موضوع پرداخته شده و بیان موضوع تحقیق ، اهمیت موضوع و هدف و محدودیتهای تحقیق از جمله بخشهای مشمول در این فصل می‌باشند.

تحقیقات انجام شده بر این نکته تأکید دارند که استرس عکس‌العمل افراد در مقابل عوامل ایجاد کننده فشار عصبی می‌باشد. علل زیادی برای فشارهای عصبی نام برده شده است که برخی از این علل را می‌توان در سازمانها و برخی دیگر را نیز در محیط اجتماع و خانواده یافت. در این تحقیق سعی گردیده است ابتدا برخی از علل ذکر شده برای فشارهای عصبی که ریشه در کهیط سازمانی و محیط اجتماع و خانواده دارند بیان بررسی گردد و سپس این عوامل در ایجاد فشارهای عصبی در مدیران شرکت ماشین‌سازی اراک پرداخته شود.

فشارهای عصبی دارای عوارض و اثرات بسیاری می‌باشند. تحقیقاتی نیز در زمینه اثرات فشارهای عصبی بر روی اعضاء سازمانها انجام گرفته است و برخی از این تحقیقات نیز این اثرات را دسته‌بندی کرده‌اند. در این تحقیق نیز پس از بررسیهای انجام شده اثرات این فشارها بر روی کارآیی مدیران مورد بررسی قرار گرفته است و به این نکته پرداخته شده است که این فشارها تا چه حد عملکرد مدیران شرکت را تحت تأثیرقرار می‌دهند.

نکته قابل توجه دیگر این است که تحقیق پیرامون فشارهای عصبی نیز مانند بسیاری از تحقیقات دیگر با محدودیتهایی روبرو بوده است. از جمله مهمترین این محدودیتها نیز می‌توان از عدم همکاری برخی از مدیران در پرکردن پرسشنامه‌های تحقیق، ندادن اطلاعات کافی در زمینه موضع تحقیق توسط مسئولین برخی از واحدها و کمبود منابع و مآخذ جدید درباره موضوع در داخل کشور را نام برد که در این فصل به بیان تفصیلی هر یک از موارد فوق پرداخته خواهد شد.

بیان و تعریف موضوع

موضوع این تحقیق «بررسی عوامل فشارزا و نقش فشار عصبی درکارآیی مدیران کارخانه ماشین‌سازی اراک » می‌باشد. جهت بیان دقیقتر موضوع تحقیق بطور مختصر به تشریح ‌آن پرداخته می‌شود.

همانگونه که از عنوان این تحقیق پیدا است این تحقیق شامل دو بخش اصلی می‌باشد که مبنای کار تحقیقاتی مورد نظر را تشکیل می‌دهند. بخش نخست این تحقیق به عوامل ایجاد کننده فشار عصبی اختصای دارد و بخش دوم به بررسی رابطه بین فشار عصبی و کارآیی مدیران مربوط می‌شود.

فشار عصبی ممکن است متعادل و سازنده بوده و نتایج مثبتی در عملکرد شخص ایجاد نماید و یا اینکه از میزان متعادل کمتر یا بیشتر بوده و نقش مخرب در عملکرد شخص داشته باشد. اگر قرار است که مدیران سازمانی فعالیتهای آن سازمان را جهت نیل به اهداف هماهنگ نموده و برنامه‌ریزیها و سازماندهیها و سایر وظایف خود را انجام دهند فشار عصبی می‌تواند در این فعالیتها نقش مثبت یا منفی ایفا نماید و موجباتی را فراهم سازد که مدیر فعالیتهای خود را بطور مطلوب یا نامطلوب انجام دهد. مدیریت از حرفه‌هایی است که بیش از مشاغل دیگر با فشارهای عصبی سرو کار دارد و در صورتی که فشارهای عصبی از حد معینی بالاتر رفت تغییراتی در ابعاد سازمانی مشاهده خواهد شد. اگر فشار عصبی مدت زیادی در مدیر باقی بماند ممکن است صدمات جبران‌ناپذیری نیز به وی وارد نماید.

فشارهای عصبی وارده به افراد ممکن است دارای علل متعددی باشند. گاهی فشارهای عصبی در سازمان ناشی از عوامل محیطی بیرون از سازمان از قبیل خانواده و مشکلات مربوط به آن همچون مرگ عزیزان ناشی می‌شوند و گاهی نیز عوامل بیرونی شامل محیط بیرون از خانواده، همچون تغییرات تکنولوژیکی و عدم اطمینان ناشی از ‌آن و تغییرات سیاسی منبع فشار عصبی افراد واقع می‌شوند. همچنین گاهی نیز فشارهای عصبی ممکن است ریشه در درون سازمان داشته باشد. عوامل فشارزای درون سازمان نیز گاهی به خود شغل مربوط می‌شوند و گایه نیز به درون شغل بستگی نداشته و به عوامل سازمانی دیگر از قبیل همکاران، تهدید مرئوسان و گرفتاریهای مالی و غیره مربوط می‌گردند. بنابراین در این تحقیق سعی می‌شود که تعیین شود آیا عوامل محیطی و سازمانی در کارخانه ماشین‌سازی اراک باعث ایجد فشار عصبی در مدیران می‌شوند؟ همچنین به تعیین این مطلب پرداخته می‌شود که در صورت مؤثر بودن این عوامل اثر کدامیک ازاین دو عامل در فشارزایی بیشتر است.

دسته‌بندی‌های متعددی در کتب علمی از عوامل فشارزا انجام گرفته است. یکی از نویسندگان این عوامل را به دو دسته کلی عوامل درون سازمان و عوامل بیرون‌زا سازمان تقسیم کرده است که عوامل درون سازمان خود به چهار دسته عوامل فیزیکی ، شغلی ، گروهی و عوامل سازمانی تقسیم شده‌اند. عوامل فیزیکی ایجاد کننده فشار عصبی دربرگیرنده مسائل فیزیکی محیط کار از قبیل نور، صدا و غیره می‌باشند و عوامل شغلی نیز به جزئیات مربوط به شغل از قبیل تعارض نقش، کارزیاد، تغییر ، محدودیتهای زمانی و غیره مربوط می‌شوند. همچنین عوامل گروهی شامل مسائل درون‌گروهی از قبیل فرمهای درون‌گروهی مخالف و عدم انسجام گروهی و غیره می‌باشند و عوامل سازمانی نیز در برگیرنده مسائل مربوط به ساختار سازمان و رفتار رهبر و کاغذبازی و غیره می‌باشند همچنین عوامل خارج از سازمان به سه دسته عوامل خانوادگی، عوامل مالی و عوامل اجتماعی تقسیم گردیده‌اند.[1]

با توجه به مطالبی که درباره موضوع تحقیق بیان شد می‌توان متغیرهای این تحقیق را مشخص ساخت. یکی از متغیرهای این تحقیق فشار عصبی یا استرس می‌باشد و متغیرهای دیگر عوامل ایجاد کننده فشار عصبی و کارآیی مدیران می‌باشند که در صفحات بعد توضیحات بیشتری درباره آنها داده خواهد شد. تغییر در عوامل ایجادکننده فشار عصبی به کم و زیاد شدن میزان فشار عصبی مدیران منجر خواهد شد و هنگامی که میزان فشار عصبی کم و زیاد گردد کارآیی یا عملکرد مدیران نیز دستخوش تغییراتی خواهد شد. بنابراین باید تعیین نمود که عوامل ایجاد کننده فشارهای عصبی کدامند و کاهش و افزایش آنها برعملکرد مدیران چه تأثیری می‌گذارد.

نکته قابل توجه این است که عوامل ایجادکننده فشار عصبی ممکن است اثر متفاوتی بر روی افراد مختلف داشته باشند. یک عامل ممکن است برای مدیری فشار عصبی خفیفی ایجاد نماید در حالی که ممکن است برای مدیر دیگر فشارزایی بالایی داشته باشد. درهر صورت هنگامی که مدیری دچار فشار عصبی می‌شود حالتی در او ایجاد می‌شود که ممکن است احساس ناکامی، تنش و تعارض و یا بلاتکلیفی نماید و این احساسات نیز اثراتی بر رفتار او داشته باشند.

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهند که فشار عصبی امری اجتناب ناپذیر می‌باشد و هر فردی در هر زمانی ممکن است با فشارهای عصبی روبرو شود. حتی در عصر شکار نیز هنگامی که انسانها به شکار می‌رفتند و در معرض تهدیدات حیوانات وحشی قرار می‌گرفته‌اند دچار فشارهای عصبی روانی شدید می‌رفتند و در معرض تهدیدات حیوانات وحشی قرار می‌گرفته‌اند دچار فشارهای عصبی روانی شدید می‌شدند. اگر چه آن نوع تهدیدات قدیمی و عوامل ایجادکننده فشار عصبی در قدیم اکنون دیگر وجود ندارند ولی تهدیدهای دیگری که به مراتب اثرات بیشتری از آنها دارند اکنون جای آنها را گرفته‌اند. بیکاری و اخراج از کار، درگیری با همکاران در محیط کار و کار زیاد و غیره از جمله این عوامل می‌باشند.

اساساً منطق و فلسفه زندگی خود ایجادکننده فشار عصبی می‌باشد و بیشتر افراد در وضعیتهای زندگی و شغلی ایجادکننده فشار عصبی قرار دارند. عواملی همچون حوادث رانندگی انتصاب در پستهای جدید، قرارهای تلفنی مهم و ملاقاتهای مهم تماماً از عواملی هستند که ممکن است ایجاد کننده فشار عصبی باشند.[2]

با توجه به مطالب فوق اگر بتوان طرقی را ارائه نمود که میزان فشارهای عصبی را در حد متعادلی نگهداشت این امر یقیناَ عملکرد و کارآیی مدیران را در سازمان بهبود خواهد بخشید.

فشارهای عصبی همچنین ممکن است اثراتی را بر انجام وظایف مدیران داشته و کیفیت انجام وظایف آنها را پایین آورد. تصمیماتی که اغلب در شرایط تحت فشارهای عصبی گرفته می‌شوند اغلب بهینه نبوده و کمتر با موفقیت به اجرا درمی‌آیند و با حذف و تقلیل برخی از عوامل فشارزا می‌توان آنها را بهینه کرد. یکی دیگر از اثرات استرس بر عملکرد مدیران و پرسنل افزایش غیبت می‌باشد. فشارهای عصبی غیرمتعادل ممکن است باعث شوند که افراد خود را از محیط کار دور سازند و به غیبت و حتی در برخی موارد ترک خدمت دست زنند. ازدیگر اثرات فشارهای عصبی می‌توان از حوادث صنعتی که خسارات بسیاری را چه از نظر نیروی انسانی و چه از نظر مالی به سازمانها واردمی‌کنند نام برد. همچنین کاهش رضایت شغلی افراد و اعضای سازمان نیز از جمله اثرات این فشارها می‌باشند.

مطالب فوق تماماً نتایج تحقیقاتی بود که در کشورهای پیشرفته در رابطه با این موضوع انجام گرفته است. و با مطالعه کتابخانه‌ای دررابطه با موضوع جنبه‌های مورد بحث روشن گردیده است. ولی از آنجایی کهزمان و مکان تحقیق ممکن است بر نتایج تحقیقات اثر بگذارد و حتی ممکن است نتیجه تحقیقات را به کلی تغییر دهد، بایستی دید که آیا در کشور ما نیز نتیجه تحقیقات مانند نتایجی است که در کشورهای پیشرفته بدست آمده است؟ به عبارت دیگر آیا ممکن است تحقیقی که در این زمینه در کارخانه ماشین‌سازی اراک و آن هم بر روی مدیران انجام می‌شود نتیجه‌ای متفاوت با آنچه در کشورهای پیشرفته بدست آمده است را بدست دهد.

اگر بطور دقیق به سئوالات مطرح شده در بالا توجه شود سؤالات زیر که سؤالات اصلی این تحقیق می‌باشند و از طریق مطالعه تئوریکی بدست آمده‌اند بدست خواهند آمد:

1- آیا عوامل محیطی برای مدیران ایجاد فشار عصبی می‌نمایند؟

2- آیا عوامل سازمانی در مدیران ایجاد فشار عصبی می‌نمایند؟

3- آیا استرس شدید به کاهش کارآیی مدیران منجر می‌شود؟

4- آیا استرس کم به کاهش کارآیی مدیران منجر می‌گردد.

با توجه دقیق به مطالب فوق روشن می‌شود که منظور از این تحقیق که پاسخگویی به سؤالات چهارگانه فوق می‌باشد.

اکنون که تا حدی به زمینه تئوریکی موضوع اشاره شد بهتر است به محیط اجرای یتحقیق و مراحل اجرایی تحقیق نیز اشاره گردد.

از عواملی که باعث می‌شود افراد در مناطق مختلف خصوصیات روانی و رفتاری متفاوتی داشته باشند محیط جغرافیایی می‌باشد و مطالعات انجام شده نشان می‌دهد افرادی که در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی می‌کنند ویژگیهای متفاوتی دارند. خصوصیات روحی افرادی که در مناطق گرمسیری زندگی می‌کنند با خصوصیات روی افرادی که در مناطق سردسیر زندگی می‌کنند متفاوت است. بر همین اساس در این تحقیق جامعه آماری را مدیران یک واحد سازمانی که همگی در شهرستان اراک استقرار دارند تشکیل می‌دهند و بدین ترتیب سعی شده است تا حد امکان اثر عوامل جغرافیایی بر نتایج تحقیق محدود گردد.

کارخانه ماشین سازی اراک حدود 3800 تن پرسنل دارد که در قسمتهای اداری، تولیدی و آموزشی این کارخانه به کار مشغول می‌باشند. از میان این تعداد 210 تن را مدیران ، معاونین مدیر عامل و روسای قسمت و سرپرستان واحدهای تولیدی تشکیل می‌دهند. بدیهی است که این مدیران فعالیتهای اصلی شرکت را هدایت نموده و فعالیتهای مختلف کارخانه را هماهنگ می‌نمایند و جهت دهی اصلی شرکت را هدایت نموده و فعالیتهای مختلف کارخانه را هماهنگ می‌نمایند و جهت دهی اصلی فعالیتهای شرکت را به عهده داشته و اختلال در عملکرد آنها می‌تواند اختلالات بسیار مهمی در فعالیتهای کارخانه ایجاد نماید. در صورت وجود مشکلات در محیط کاری مدیران ممکن است عوارض این مشکلات به صورتهای مختلف از قبیل بالا رفتن هزینه‌های تولید، غیبتها و ترک خدمتها نمود پیدا کند.

فرضیات تحقیق

فرضیه‌های این تحقیق شامل چهار فرضیه می‌باشند که از میان این فرضیه‌ اول دارای شش فرضیه فرعی و فرضیه دوم نیز دارای دو فرضیه فرعی می‌باشد که هر یک از فرضیه‌های چهارگانه و همچنین فرضیات فرعی مربوط به آنها علاوه بر اینکه در کل جامعه آماری آزمون می‌شوند همچنین با اجرای مدل تحقیق هر یک از فرضیات در سطوح مختلف مدیریت ، در واحدهای سه‌گانه مجتمع آموزشی، صف و ستاد آزمون می‌گردند. این فرضیات به شرح زیر هستند:

1- عوامل سازمانی باعث افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردند.

1-1) ابهام نقش باعث افزایش فشار عصبی در مدیران می‌شود.

1-2) تعارض نقش منجر به افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردد.

1-3) افراط نقش کمی منجر به افزایش فشار عصبی در مدیران می‌شود.

1-4) افراط نقش کیفی باعث افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردد.

1-5) مشکلات مربوط به مسیر ترقی منجر به افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردند.

1-6) مسئولیت برای دیگران فشار عصبی مدیران را افزایش می‌دهد.

2- عوامل محیطی منجر به افزایش فشارعصبی در مدیران می‌شوند.

1-2) عوامل مربوط به محیط اجتماع منجر به افزایش استرس مدیران می‌شوند.

2-2) عوامل مربوط به محیط خانواده منجر به افزایش استرس مدیران می‌گردند.

3- فشار عصبی شدید باعث کاهش کارآیی مدیران می‌شود.

4- فشار عصبی کم باعث کاهش کارآیی مدیران می‌شود.

اهمیت موضوع

جهت پی بردن به اهمیت موضوع در این قسمت لازم است به دو مبحث کلی اشاره شود که این دو مبحث بطور کلی گویای اهمیت موضوع خواهند بود. در مبحث نخست به اهمیت مسئله فشارهای عصبی و نقش آنها در فعالیتهای پرسنل و مدیران پرداخته می‌شود و در بخش دوم به جایگاه ملی شرکت ماشین‌سازی اراک و ارزش ملی آن و نقش مدیران این واحد صنعتی در اداره امور آن پرداخته خواهد شد.

فشارهای عصبی عارضه اجتناب‌ناپذیر درمحیط کار و سازمان می‌باشند که افراد را از آنها گریز نبوده و واکنشهای متفاوتی نسبت به آنها نشان می‌دهند. برخی از این واکنشها آشکار و قابل رویت بوده و برخی نیز درونی و روحی بوده و بطور غیرمستقیم در افراد اثر می‌گذارند از جمله عوارض آشکار فشارهای عصبی می‌توان از فشار آوردن افراد به بندهای انگشتان ، دندانها و جویدن لبها و غیره را نام برد.

به هر حال بسیاری از مدیران به دلیل فشارهای زیادی که از ناحیه مشکلات محیط کار و مسئولیتهای گوناگون و تصمیم‌گیری متفاوت متحمل می‌شوند توان خویش را از دست داده و کارآیی آنها به حداقل می‌رسد. بنابراین و با توجه به نقش مهم مدیران در سازمانها و بخصوص سازمان عظیمی همچون شرکت ماشین‌سازی اراک بررسی علل ایجاد فشارهای عصبی و راههای متعادل کردن آنها در مدیران از اهمیت به سزایی برخوردار خواهد بود.

به هر ترتیب این فشارها می‌توانند تغییرات جسمی و روحی و رفتاری در افراد ایجاد نموده و عملکرد آنها را تا حد قابل توجهی تنزل دهند . در این زمینه تحقیقات بسیاری در کشورهای صنعتی انجام گرفته و برخی از این تحقیقات به نتایج بسیار مطلوبی نیز دست یافته‌اند. ولی متاسفانه تلاشهای تحقیقاتی در این زمینه در داخل کشور بسیار محدود و توجه کمی به جنبه‌های سازمانی این مسئله معطوف گردیده است.

عوارض فیزیکی و جسمی فشارهای عصبی تنها به موارد فوق محدود نمی‌گردند و علاوه بر موارد فوق تحقیقات انجام شده عوارض مشخص‌تری را برای افرادی که دارای فشارهای عصبی غیرمتعادل می‌باشند ذکر کرده‌اند که این عوارض خود بیشتر اهمیت موضوع را آشکار ساخته و لزوم تحقیق در این زمینه را آشکار می‌سازد. برخی از مهمترین این عوارض شامل بی‌خوابی، پرخوری، کم اشتهایی و یا بی‌اشتهایی، زخمهای عمیق و خونریزی در معده و اثنی‌عشر، فراموشی، تصادف و ایجاد بی‌تفاوتی در افراد نسبت به افراد دیگر و یا نسبت به ی تفکر و غیره می‌باشند، که هر کدام از این عوامل ممکن است بطور مستقیم و یا غیرمستقیم هزینه‌هایی را برای افراد و یا سازمانها داشته باشند که این هزینه‌ها به صورت غیبت از کار و ضعف در عملکرد، هزینه‌های درمانی و غیره مشاهده می‌شوند. لذا لازمه جلوگیری از این هزینه‌ها توجه با مسئله فشارهای عصبی و متعادل کردن آنها می‌باشد.

در برخی از کشورهای محققین هزینه‌های ناشی از فشارهای عصبی را به صورت سالانه محاسبه نموده و نتایج آنها را منتشر نموده‌اند. این تحقیقات نشان می‌دهند که مسائل و مشکلات ایجاد شده در نتیجه فشارهای عصبی هزینه‌های بسیار بالایی را برای سازمانها به همراه داشته‌اند. مؤسساتی که در زمینه فعالیتهای بهداشتی و درمانی و کمک به درمان استرس فعالیت می‌کنند ارقام بالایی را در رابطه با هزینه‌های بهداشتی و درمان در مؤسسات کشورهای پیشرفته بیان می‌کنند به عنوان مثال مؤسسه آسپن[3] که در زمینه مسائل مربوط به استرس فعالیت می‌کند اظهار می‌دارد که مرگ زودرس کارکنان در صنایع کشور آمریکا سالانه 25 میلیارد هزینه دارد و هر سال مؤسسات آمریکا 125 میلیارد دلار صرف هزینه‌های بهداشتی و درمانی کارکنان خود می‌کنند و این مقدارهر سال پانزده درصد افزایش می‌یابد که بخش قابل توجهی از آن ناشی از مسائل مربوط به فشارهای عصبی می‌باشد[4] .

همچنین یکی دیگر از محققین اظهار می‌دارد که هزینه مسائل بهداشتی و بیماریهای روانی مربوط به فشار عصبی در مؤسسات آمریکایی با احتساب بیمه سلامتی و نقص عضو و بهره‌وری از دست رفته سالانه حدود 150 میلیارد دلار برآورد می‌شود[5].

از میان عوارض فشارهای عصبی أنچه که بیشت رمورد توجه قرار گرفته و بررسیهای زیادی را به خود اختصاص داده است عوارض فیزیولوژیکی و جسمی ناشی از فشارهای عصبی می‌باشد. یکی از عوارض بسیار مهم فیزیولوژیکی فشارهای عصبی که در اینجا لازم است به آن اشاره شود انسداد و یا گرفتتگی عروق می‌باشد. تحقیقات انجام شده نشان داده‌اند که فشارهای عصبی نقش بسیار مهمی در سکته‌های قلبی و بیماریهای مربوط به قلب ایفا می‌نمایند. این فشارها با تشدید فعالیتهای قلب و افزایش میزان فشار خود افراد را در معرض بیماریهای قلبی فراوانی قرار می‌دهند.

یکی از تحقیقات انجام شده در یکی از کشورهای صنعتی در این زمینه نشان داده است که بیماریهای قلبی و عروقی در اثر عوامل چندی ممکن است بوجود آیند که مهمترین این عوامل را عواملی همچون استعمال دخانیات، میزان بالای کلسترول و چاقی بیش از اندازه و بالاخره فشارهای عصبی ذکر می‌کند. نکته جالب این تحقیق آن است که عوامل خطرناکی همچون چاقی ، کلسترول بالا و استعمال دخانیات تنها علت 25% از بیماریهای مربوط به انسداد رگهای قلب می‌باشند و 75% باقیمانده در اثر فشار عصبی ناشی از محیط کار و محیط زندگی ایجاد می‌گردند[6]

البته بحث درباره فشار عصبی به معنی ‌آن نیست که کلیه فشارهای عصبی در افراد باید از بین بروند، بلکه سخن این است که تنها فشارهایی که اثرات مخرب فیزیولوژیکی و روحی در افراد دارند را بایستی از بین برد و فشار عصبی با انگیزه‌های معمولی افراد تفاوت دارد نبایستی فشار عصبی را با این نوع انگیزها که اثر سازنده دارند اشتباه گرفت. وجود انگیزه‌های معمولی برای زندگی افراد ضروری می‌باشد.

با توجه به مطالب فوق اهمیت فشارهای عصبی و اثرات آنها بیشتر آشکار می‌گردد و مدیران بایستی با شناخت انواع این فشارها و اثرات آنها نقش مثبتی برای خنثی کردن اثرات آنها ایفاء نمایند. چرا که وضعیت فشارزایی عصبی ممکن است با اقدامات ناآگاهانه مدیران و سرپرستان و همچنین کارکنان بدتر گردیده و بدین ترتیب اثرات مخرب آنها بر سازمان بیشتر گردد.

در اینجا بهتر است انواع فشارهای عصبی و عکس‌العمل‌هایی که مدیران و یا سرپرستان ممکن است انجام دهند بطور مختصر توضیح داده شود تا اهمیت برخورد صحیح با وضعیتهای استرس‌زا بهتر روشن گردد. لازم به یادآوری است که توضیح مفصلتر در این زمینه در بخش مبانی تئوریک و مدل تحقیق آورده خواهد شد.

دسته‌بندی‌های بسیاری از انواع فشارهای عصبی انجام گرفته است. یکی از این دسته‌بندیها آنها را به سه نوع ناکامی، اضطراب و تعارض درونی در افراد تقسیم می‌کند[7].

ناکامی حالتی است که در آن فرد نمی‌تواند به هدف خویش دست یافته و در نتیجه راه رسیدن وی به هدفش مسدود می‌گردد و طبیعی است که در این حالت فرد از نظر روحی دچار ناراحتی می‌گردد و ممکن است عکس‌العملهایی را نشان دهد با این عکس‌العملها به صورت پرخاشگری و تسلیم و لاقیدی و یا بصورت محافظه کارانه باشد. با عکس‌العمل هر یک از این حالتها به صورتهای گوناگون در سازمانها با آنها برخورد می‌شود که این برخورد می‌تواند صحیح و سازنده باشد و از ریانهای وارده به سازمان جلوگیر کند . یا اینکه وضعیت را بدتر و وخیمتر سازد.

ولی بطور کلی بایستی اظهار داشت که ابتدا مدیران بایستی مشکل را بطور صحیح شناخته و همکاران و یا افرادی که در این وضعیتها قرار گرفته‌اند را در حل مشکل یاری نمایند و بجای توبیخ و سرزنش آنها راه‌های درست حل مشکل را به آنها ارائه دهند. معمولاً مدیرانی که به این شیوه عمل می‌کنند، از سایر مدیران موفق‌تر می‌باشند.

از اضطراب نیز به عنوان یکی دیگر از حالتهای فشار عصبی نام برده شده است و ذکر شده که از حالتهایی است در آن حالت فرد بیشتر نگران وضعیت ‌آینده خویش می‌باشد و نسبت به حوادث آینده در کار خویش نامطمئین است و در این میان ممکن است از وضعیت جاری غافل گردید و بیشتر توجه خویش را متمرکز آینده کند که این مسئله نیز هنگامی که از میزان معمولی خود فراتر رود می‌تواند برای سازمان زیانبخش باشد و نتیجه آن به صورت اشتباهات کارمندان در کار ظاهر گردد.

عکس‌العمل مدیران در این حالت نسبت به افراد مضطرب ممکن است باعث تشدید این نگرانی و اضطراب گردد و یا اینکه از میزان آن بکاهد. این مطلب نیز در خور توجه است که در بخشهای بعد بیشتر به آن پرداخته می‌شود.

نوع دیگری از فشار عصبی تعارض ردونی است. در این حالت نیز افراد راهدهای کاری زیادی برای رسیدن به هدفها دارند که ممکن است ندانند کدام راه بهترین راه بوده و آن را برای رسیدن به هدف انتخاب نمایند. این مسئله نیز ناراحتیهایی برای افراد ایجاد کرده و افراد برای کاهش این ناراحتی‌ها دست به اقداماتی می‌زنند که ممکن است چندان حساب شده نباشد. در این میان اطرافیان و مدیران و بالادستان می‌توانند نقش مهمی داشته و با دادن اطلاعات مربوط به آنها از میزان تعارض کاسته و در نتیجه از تفاقاتی که ممکن است رخ دهد جلوگیری نمایند.

تحقیقات دیگر نیز اشاره بر این نکته دارند که اینگونه فشارهای عصبی و نتایج ناشی از آنها در محیط کار در حال افزایش بوده و بایستی اقدامات جدی در این راه صورت گیرد و شناخت این فشارها چگونگی برخورد با آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.

با توجه به انواع فشارهای عصبی فوق‌الذکر و این مطلب که افراد برای کاهش ناراحتیهای ناشی از اینگونه فشارها دست به اقداماتی می‌زنند که اثر انها را خنثی سازند می‌توان اظهار داشت که یکی از انگونه اقدامات که نشانه میزان بالای استرس در جوامع نیز می‌باشد مصرف بالای داروهای مسکن و خوا‌ب‌آور می‌باشد که مصرف روزانه آنها بطور چشمگیری در حال افزایش است.

محققین با بررسی اینگونه فشارهای عصبی علل متعددی برای آنها ذکر کرده‌اند که از جمله مهمترین این علل که ممکن است منجر به فشار عصبی بیتشر در مدیران گردند می‌توان از برنامه‌های کاری فشرده، نبود امکانات کافی و در دسترس و ترس از شکست برنامه‌ها و غیره را می‌توان نام برد.

متأسفانه تحقیقاتی که در این زمینه و آن هم بر روی مدیران انجام گرفته باشد د رکشور بسیار اندک می‌باشد و بررسیهای انجام شده بسیار جزئی بوده و نتایج این تحقیقات به صورت مقالات علمی در مجلات به چاپ رسیده است. نکته قابل توجه این است که تمامی تحقیقات مورد بحث بر اهمیت فشارهای عصبی در سازمانها تأکید داشته و به لزوم انجام فعالیتهای تحقیقی بیشتر در این زمینه اعتقاد دارند که این خود نیز بیانگر اهمیت موضوع مورد بحث می‌باشد.

اکنون که تا حدی به اهمیت موضوع پی برده شد لازم است برای پی بردن به اهمیت بیشتر تحقیق موردنظر تا حدی به اهمیت مکان تحقیق و ارزش ملی و جایگاه مدیران آن در اقتصاد کشور پرداخته شود.

لازمه صنعتی شدن کشور و تلاش در جهت قطع رابطه سلطه‌آمیز و کاهش وابستگی صنعتی و تکنولوژیکی توجه به صنایع سرمایه‌ای مادر است. تقویت این صنایع گامی اساسی جهت قطع زنجیرهای وابستگی صنعتی به کشورهای بیگانه می‌باشد. شرکت ماشین‌سازی اراک از جمله این صنایع سرمایه‌ای مادر درکشور است که می‌تواند در زمره مهمترین واحدهای صنعتی کشور به حساب آید و نقش مهمی در رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب ایفاء نماید. این واحد صنعتی عظیم دارای امکانات و تجهیزات و قابلیتهای بالقوه بسیار زیادی است که در صورت بهره‌گیری درست از آنها کمک فراوانی به خودکفایی کشور خواهد شد. لذا توجه به مشکلات این کارخانه و بخصوص توجه به مشکلات مدیران این واحد صنعتی می‌تواند از اهمیت شایانی برای کشور برخوردار بوده و گاهی در راه خودکفایی صنعتی کشور محسوب گردد.

این شرکت دارای کارگاههای بسیار بزرگ و مجهز به وسایل پیچیده و همچنین آزمایشگاههای مدرن جهت فعالیتهای تحقیقی می‌باشد. هر یک از این بخشهای شرکت قسمتی از فعالیتهای این مجموعه عظیم را به عهده داشته و نقشی مهم در فعالیت شرکت ایفاء می‌نمایند. بطور کلی می‌توان گفت که کل فعالیتهای این مجموعه بزرگ در چهار گروه تولیدی و یک واحد آموزشی و یک حوزه ستادی انجام می‌شوند.

این شرکت از نظر پرسنلی حدود سه هزار و هشتصد تن پرسنل داشته که این رقم نشانگر سهم بالای این شرکت در اشتغال نیروی کار در جامعه است. این نیروها در واحدهای تولیدی و خدماتی و آموزشی فوق‌الذکر فعالیت دارند.

از آنجایی که فشارهای عصبی ممکن است آثار مخربی در عملکرد و تصمیم‌گیریها و انجام وظایف مدیران داشته و کارآیی مدیران را مخصوصاً در بخش صنعت به سطح پایینی تنزل دهد و از طرفی دیگر این فشارها منجر به بیماریهای روان ـ تنی و خستگی روحی و جسمی و واکنشهای غیرمنطقی افراد در محیط کار گردند لازم است تا برای جلوگیری از هزینه‌های ناشی از این عوارض چاره‌هایی اندیشیده شود پیدا کردن راه حلهایی در این زمینه نیز به غیر از تحقیقات از راه دیگری قابل حصول نمی‌باشد و این تحقیق نیز گامی در راه رفع چنین مشکلاتی در این واحد عظیم است.

بدین ترتیب اثرات مخرب فشارهای عصبی مدیران این واحد صنعتی می‌تواند زیانهایی را برای آن به همراه داشته و این زیانها نیز باعث دور ساختن این واحد صنعتی از توسعه و مشارکت در خودکفایی صنعتی گردد. لذا تحقیق در زمینه علل ایجادکننده این فشارها و اثرات آنها می‌تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد.

اکنون که تا حدی جایگاه این شرکت در صنعت کشور روشن گردید می‌توان نقش این تحقیق را بهتر در این زمینه درک نمود و این تحقیق می‌تواند گامی جهت جلوگیری از هزینه‌های مصروفه در این زمینه باشد.

با توجه به محیط پرهیاهو و پر سر و صدای این مؤسسه صنعتی و مشاهداتی که محقق از آن داشته و میزان سوانح رخ داده در شرکت می‌توان محیط این شرکت را محیطی استرس‌زا تشخیص داد و این استرس‌زایی محیط نیز ممکن است آثاری منفی بر فعالیتهای مدیران شرکت داشته باشد. لازم به ذکر است که پیش‌بینی می‌شود عوارض فشارزایی محیط در سطوح عملیاتی بیشتر بوده و فشار عصبی به عنوان یک مسئله مهم در سطوح عملیاتی می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

اهداف تحقیق

در صورتی که افراد عوارض فشارهای عصبی را بشناسند و خصوصیات رفتاری افرادی که تحت تأثیر این فشارها قرار می‌گیرند را بدانند یا بکار گرفتن راه حلهایی می‌توانند خود را با این فشارها تطبیق داده و آن را به حد بهینه برسانند. پس اولین و مهمترین هدف این تحقیق ارائه راههایی برای بهینه کردن فشارهای عصبی در شرکت می‌باشد. بدین معنی که محقق از تجزیه و تحلیل پاسخهای داده شده به پرسشنامه‌ها پیشنهاداتی در رابطه با این مسئله که بر اساس نتیجه تحقیق و مطالعه تئوریکی موضوع می‌باشد ارائه خواهد داد. نتیجه این تحقیق علاوه بر اینکه می‌تواند به مدیران شرکت در این زمینه کمک نماید همچنین می‌تواند مورد استفاده مدیران سایر واحدهای صنعتی نیز قرار گیرد.

دومین هدف محقق از این تحقیق این است که با توجه به جددی بودن موضوع و تحقیقات کمی که در این زمینه انجام گرفته پر کردن خلاء تحقیقاتی در این زمینه می‌باشد. فشارهای عصبی و عوارض آن مخصوصاً عوارض عملکردی و سازمانی آن کمتر در کشور مورد تحقیق قرار گرفته است و این در حالی است که در کشورهای صنعتی پیشرفته توجه بسیاری به آن شده است.

علاوه بر اهداف کلی فوق محقق از طریق این تحقیق به دنبال اهداف تخصصی و جزئی‌تر می‌باشد که این اهداف در قالب فرضیات چهارگانه‌ای که ذیلاً توضیح داده می‌شوند جای می‌گیرند.

فرضیه اول تحقیق عبارت از این است که عوامل محیطی باعث افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردد. البته بایستی توجه کرد که منظور از عوامل محیطی تعدادی از عوامل خاص می‌باشد که در پرسشنامه گنجانده شده‌اند و در قسمت تعریف واژه بطور روشنتری بیان خواهند شد.

لازم به ذکر است که منظور از محیط عبارت از محیط بیرون سازمان بوده و شامل محیط خانواده و محیطهای اجتماعی و فرهنگی می‌گردد.

دومین هدف تخصصی این تحقیق رد یا تأیید فرضیه دیگری تحت عنوان «عوامل سازمانی منجر به افزایش فشار عصبی در مدیران می‌گردند» می‌باشد این فرضیه نیز با توجه به نتیجه مطالعات انجام شده برخی از محققین رفتار سازمانی انتخاب گردیده است. مطالعات انجام شده در کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که عوامل سازمانی منجر به ایجاد فشارهای عصبی در مدیران سازمانها می‌گردد. این عوامل شامل مواردی از قبیل فشردگی کار، نبود امکانات کافی، ترس از شکست و درگیری با رئیس و همکاران و یا کارفرما و غیره می‌باشند که به نوبه خود ممکن است ایجاد استرس نمایند. به عنوان مثال هنگامی که افرادی بی‌کفایت و نالایق در پستهای مهم قرار می‌گیرند و قدرت اعمال می‌کنند این امر ممکن است برای افراد دیگر فشارزایی عصبی باشد. همچنین هنگامی که زیردستان شایستگی کافی نداشته باشند و کارهای اشتباه زیادی انجام دهند این مسئله می‌تواند برای مدیران مافوق آنها فشارزا باشد. بنابراین لازم است این موارد بطور دقیق‌تر مورد بررسی قرار گیرند. بطور کلی عوامل سازمانی به دو بخش عوامل شغلی سازمان و عوامل مربوط به خود سازمان تقسیم می‌شوند بحث بیشتر در این زمینه در قسمت تعریف واژه‌ها ارائه خواهد شد.

سومین هدف علمی این تحقیق نیز به ارتباط عملکرد مدیران ومسئله فشارهای عصبی مربوط می‌شود. بدین معنی که تحقیقاتی که تاکنون در این زمینه انجام شده ادعا کرده‌اند که استرس شدید عملکرد سطح پایین را به دنبال خواهد داشت و افرادی ه بیشتر تحت تأثیر فشارهای عصبی شدید قرار دارند فعالیتهای آنها و تصمیم‌گیری درست و دقت کاری آنها در سطح پایین‌تر از افرادی است که میزان فشارهای عصبی در آنها متعادل می‌باشد. بنابراین محقق می‌خواهد در این تحقیق به این مطلب نیز پی ببرد که آیا فشار عصبی شدید در مدیران ماشین سازی اراک نیز کیفیت عملکرد آنها را کاهش می‌دهد؟

چهارمین هدفی که این تحقیق دنبال می‌کند نیز رد و یا قبول این فرضیه است که «فشار عصبی کم باعث کاهش عملکرد مدیران می‌گردد.»

قلمرو تحقیق

این تحقیق در محیط کارخانه ماشین‌سازی اراک و مجتمع آموزشی آن که در کنار کارخانه واقع گردیده است انجام می‌گیرد. البته لازم به توضیح است که کارخانه دارای شرکتهای کوچکتر تابعه و همچنین دفتری در تهران می‌باشد و تعدادی از پرسنل و مدیران این شرکت در تهران و در دفتر مرکزی هستند که از دایره جامعه آماری تحقیق بیرون می‌باشند و تنها مدیران کارخانه که در اراک قرار دارند جامعه آماری تحقیق را تشکیل می‌دهند.

تعریف واژه‌های عملیاتی

هر تحقیق از اصطلاحاتی استفاده می‌کند که آن اصطلاحات معانی خاص خود را در آن تحقیق دارند. در این قسمت به تعریف واژه‌هایی که در این تحقیق استفاده می‌شوند پرداخته می‌شود.

فشار عصبی (استرس )

دانشمندان علوم رفتاری و روانشناسان تعاریف گوناگونی از این واژه به ارائه کرده‌اند. هر یک از دانشمندان این اصطلاح را از دیدگاه خاص خود تعریف کرده‌اند. برای اولین بار یکی از دانشمندان به نام هانس سیله [8] واژه استرس را در روانشناسی بکار برد و مراحلی را برای آن مشخص ساخت. وی استرس را به معنی پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا تعریف نموده است.

استفن رابینز فشار عصبی را به شرح ذیل تعریف می‌کند:

«فشار عصبی وضعیت پویایی است که در آن یک فرد با فرصتها ، محدودیتها و یا نیازهای مربوط به آنچه که او می‌خواهد روبرو گردیده و نتیجه‌ای که از این وضعیت بدست می‌آید برایش مهم و نامعین است[9]

در تعریف دیگری از فشار عصبی آمده است «فشار عصبی نتیجه و یا پاسخ به یک اقدام وضعیت و یا فشار است که نتایج فیزیکی یا فیزیولوژیکی مخصوص و یا هر دو را در فرد ایجاد نماید[10] ».

فرد لوتهانس نیز فشار عصبی را به شرح زیر تعریف نموده است:

«فشار عصبی حالتهایی است که در آنها یک شخص نمی‌تواند بطور کافی و سودمند به محرک محیط پاسخ گوید و به گونه‌ای به این محرکها پاسخ می‌گوید که به قیمت فرسودگی فراگیر فرد و عوارضی همچون خستگی مزمن ، تنش ، نگرانی ، خسارتهای جسمی و نارحتی عصبی ناگهانی و کم شدن اعتماد به نفس در فرد تمام می‌شود[11]

با توجه به تعاریف بالا می‌توان تا حدودی به معنی و مفهوم فشار عصبی پی برد، ولی آنچه که در این تحقیق از آن به عنوان فشار عصبی یاد می‌شود به شرح ذیل تعریف می‌شود:

«فشار عصبی حالتی پویا در فرد است که در آن فرد با موقعیتها، فرصتها و محدودیتها و موانع و یا نیازها مواجه می‌شود که نتایج آنها برای او مهم بوده ولی پیش‌بینی آن نتایج برایش معین نباشد.»

در این تعریف برخی از اصطلاحات وجود دارند که بایستی در باره آنها توضیح بیشتری ارائه شود.

محدودیتها

اصطلاح محدودیتها به چیزهایی اطلاق می‌گردد که افراد را از آنچه که می‌خواهند به آنها برسند باز می‌دارد.[12]

نیازها

نیازها در برگیرنده چیزهایی هستند که افراد می‌خواهند ولی ممکن است آنها را از دست بدهند. به عنوان مثال هنگامی که فردی عملکرد یکساله‌اش مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و می‌خواهد مورد آزمون قرار گیرد عملکرد یکساله او مورد بازنگری قرار گرفته و نتیجه این بازنگری در آینده شغلی او تةثیر زیاد خواهد داشت. بنابراین در این حالت است که فرد با فرصتها و محدودیتها و نیازها مواجه می‌شود و نتایج نیز برای او بسیار مهم هستند و از طرفی دیگر این نتایج برای او نامعین می‌باشند. اگر فرد یا کارمند یک آزمون خوبی را پس بدهد و ارزیابی عملکرد سالانه‌اش را با نتیجه مثبت به پایان برساند این باعث می‌شود که فرد امتیاز بالایی بدست آورده و این امر نیز مزایای زیادی برای او داشته باشد. ولی پشت سر گذاشتن یک آزمون ضعیف ممکن است منجر به عقب ماندن و تنزل فرد از وضعیت فعلی خود گردد.

استرس بالا

منظور از فشار عصبی شدید آن میزان از فشار عصبی است که از شدت بسیار زیادی برخوردار بوده و عوارضی از قبیل غیبت از کارن ترک خدمت ، عدم تمرکز فکر ، تصمیم‌گیری‌های نادرست و همچنین عوارض جسمی از قبیل بی‌اشتهایی، بی‌خوابی ، اشتهای زیاد، فراموشی و درگیری زیاد در محیط کار رادر بر خواهند داشت و دامنه این فشار عصبی شدید بطور متوسط بین 5-68/3 طبق مقیاس لیکرت باشد که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است.

استرس کم

آن میزان از فشار عصبی می‌باشد که از مقدار مورد نیاز و متعادل برای انجام کار کمتر بوده و منجر به سستی و از بین رفتن انگیزه برای کار می‌گردد. افرادی که دارای فشار عصبی کم می‌باشند عملکردی سطح پایین داشته و تحرک و انگیزه کافی برای کار کردن نخواهند داشت. دامنه فشار عصبی کم نیز طبق معیار لیکرت بطور متوسط بین 33/2-1 می‌باشد.

عوامل سازمانی

در این تحقیق منظور از عوامل سازمانی تعدادی از عوامل درون سازمان می‌باشند که احتمال می‌رود در مدیران فشار عصبی ایجاد نمایند. این عوامل همانگونه که قبلاً نیز بطور مختصر ذکر شد به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول عوامل مربوط به خود سازمان می‌باشند و دسته دوم نیز عوامل مربوط به شغل هستند. عوامل مربوط به خود سازمان شامل ساختار سازمان ، رهبری سازمان و جو سازمانی و تضادهای صف و ستاد می‌باشند. در تحقیقاتی که تاکنون انجام گرفته ابراز گردیده است که این عوامل ممکن است منجر به استرس در درون سازمانها گردند. دسته دوم عوامل مربوط به شغل می‌باشند. این عوامل نیز ار عوامل بسیار مهم ایجاد کننده فشار عصبی در سازمانها می‌باشند و تحقیقات انجام شده نشان می‌دهند که این عوامل بیشتر از عوامل مربوط به خود سازمان منجر به ایجاد فشار عصبی در سازمان می‌گردند. این عوامل شامل ابهام نقش، ازدیاد نقش ، نقش کم یا تفریط نقش، کار اضافی (کمی) بسیار زیاد، کار اضافی (کیفی) بسیار زیاد، تعارض نقش و عواملی از این قبیل می‌باشند که در بخش مباحث تئوریک تحقیق مورد بحث مفصل قرار خواهند گرفت.

عوامل محیطی

قبل از پرداختن به عوامل محیطی بایستی منظور از عوامل محیط را در این تحقیق روشن نماییم. در این تحقیق منظور از محیط همان محیط بیرون از سازمان می‌باشد که به دو دسته محیط خانواده و محیط اجتماعی و فرهنگی تقسیم می‌شود. البته این تعبیر از محیط به معنی این نیست که در محیط بیرون عوامل دیگر در ایجاد فشار عصبی بی‌تأثیر هستند، بلکه محدود کردن محیط مورد نظر تحقیق تنها به منظور سهولت در تعیین اثر عوامل محیطی مشخص در ایجاد فشارهای عصبی می‌باشد. بنابر توضیحات فوق می‌توان گفت که عوامل دیگری در محیط بیرون از سازمان همچون وضع قوانین و مقررات جدید در جامعه ممکن است منجر به ایجاد فشارهای عصبی در مدیران گردند ولی آنچه در این تحقیق مورد نظر است تنها برخی از جنبه‌های محیط اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی و خانوادگی مؤثر در ایجاد فشارهای عصبی برای مدیران می‌باشد. البته لازم به توضیح است که عوامل خانوادگی خود دربرگیرنده مسائل زیادی می‌باشد که ممکن است برای مدیران در شرایط عادی پیش آمده و ایجاد استرس نمایند و از جمله این عوامل می‌توان ازمرگ والدین و عزیزان یا مسائل مربوط به هزینه زندگی و مشکلات با همسر را می‌توان نام برد.

عوامل اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز از جمله منابع مهم ایجاد فشار عصبی برای مدیران فرض گردیده‌اند. البته محیط اجتماعی و فرهنگی نیز خود دارای شاخصه‌هایی است که تعدادی از مهمترین شاخصهای آن که احتمال بیشتری می‌رفت که برای مدیران منبع فشار عصبی باشند در پرسشنامه گنجانده شده است. از مهمترین عوامل اجتماعی و فرهنگی می‌توان از توفیق افراد فرصت طلب ، عدم رعایت عدالت اجتماعی ، ضعف در معتقدات مذهبی و عدم وجود محبت و دوستی در اجتماع را می‌توان نام برد.

مــدیـران

برای مدیر تعاریف متعددی ارائه شده است و تقریباً به تعداد محققین مدیریت هم برای مدیریت و هم برای مدیر تعریف وجود دارد و برخی مدیر را فردی که او با و به وسیله دیگران کار کند می‌دانند و عده‌ای دیگر به فردی مدیر اطلاق کرده‌اند که وظایف مدیریت را انجام دهد. وظایفی از قبیل برنامه‌ریزی ، سازماندهی، کنترل و هدایت و همچنین هماهنگی از جمله وظایف مشترکی هستند که می‌توان گفت اکثریت مدیران آنها را انجام می‌دهند و بر اساس انجام این وظایف می‌توان مدیران را شناخت.

در این تحقیق منظور از مدیران افرادی می‌باشد که به انجام این وظایف مشغول بوده ودر پستهایی قرار گرفته‌اند که هماهنگی فعالیتهای تعدادی افراد ار برای رسیدن به اهداف سازمانی مشخص بر عهده دارند و در شرکت از آنها تحت عنوان مدیر، رئیس و یا سرپرست یاد می‌شود. مدیران مورد بحث در سه سطح جای می‌گیرند. افرادی که تحت عنوان مدیر از آنها یاد می‌شود در سطوح بالا و افرادی که تحت عنوان رئیس از آنها یاد می‌شود در سطح میانی و همچنین سرپرستان یا مدیران عملیاتی نیز به عنوان مدیران سطوح پایین در نظر گرفته می‌شوند.

محدودیتهای تحقیق

یکی از ویژگیهای تحقیق وجود محدودیتها در اجرای مراحل مختلف آن می‌باشد و این تحقیق نیز از این امر مستثنی نبوده و خواه ناخواه با محدودیتهایی نیز مواجه بوده است که ذیلاً بطور مختصر به برخی از این محدودیتها اشاره می‌شود.

ا زآنجا که جامعه آماری این تحقیق مدیران شرکت ماشین‌سازی بودند و از آنجایی که بار اصلی اداره شرکت به دوش مدیران می‌باشد، لذا مدیران شرکت گرفتاریها و مشغله زیادی داشته و ملاقات آنها و ارائه پرسشنامه به آنها با دشواری انجام گرفته و این کار وقت بسیاری از تحقیق را به خود اختصاص داده است و به دلیل همنی امر توزیع و جمع‌آوری پرسشنامه‌ها با مشکلاتی همراه بوده است. از طرفی دیگر به دلیل اشتغالات مذکور بسیاری از مدیران شرکت وقت کافی جهت پرکردن پرسشنامه‌های تحقیق نداشته و سعی در طفره رفتن از پر کردن پرسشنامه‌ها داشته و یا اینکه از پر کردن آن خودداری می‌نمودند. این امر نیز مشکلاتی را در انجام تحقیق ایجاد نموده است.

یکی دیگر از محدودیتهایی که این تحقیق در عمل با آن مواجه بوده است مشکلات مربوط به اطلاعات درباره شرکت و فعالیتهای آن بوده است که جمع‌آوری این اطلاعات با دشواری انجام گرفته و برخی از واحدها از دادن اطلاعات مربوطه خودداری می‌کردند . لذا جمع‌آوری اطلاعات مربوط به شرکت و فعالیتهای آن نیز این تحقیق را با مشکلاتی روبرو ساخته است و در بعضی موارد نیز محقق وقت زیادی را صرف جمع‌آوری این اطلاعات نموده است و در بعضی موارد نیز با وجود صرف وقت فراوان موفق به دریاف برخی از اطلاعات مورد نیاز به اندزه کافی نگردیده است و به اطلاعات در دسترس قناعت کرده است.

تحقیق پیرامون فشارهای عصبی شغلی در سازمان یکی از موضوعات جدید تحقیق می‌باشد که اخیراً در کشور مورد توجه قرار گرفته است و علی‌رغم توجه زیادی که در کشورهای پیشرفته به این موضوع شده است در داخل کشور کمتر به این موضوع توجه گردیده است به همین دلیل نیز منابع تئوریکی مورد نیاز و منابع جدید در داخل کشور وجود نداشته و منابع موجود نیز بسیار کم و قدیمی بوده است و دسترسی به منابع جدید و متنوع بسیار مشکل و در بسیاری موارد حتی غیرممکن بوده است که این امر نیز بر کیفیت تحقیق و زمان مورد لزوم برای انجام آن نیز بی‌تأثیر نبوده است.

فصــل دوم

مبانی تئوریک

و

پیشینة تحقیق


تاریخچه تحقیق پیرامون فشار عصبی

معنی اصلی کلمه استرس یا فشار از سال 1936دچار دگرگونی شده و از این سال بود که کلمه استرس را به معنای فشارهای عصبی ک مدیران و یا افراد دیگر با آن مواجه می‌شوند بکار بردند. قبل از سال 1936 و در قرون پانزدهم و بعد از آن کمله استرس بیشتر در علوم مهندسی و معماری بکار برده میدشد و بع معنای فشار برای دیوارها و یا ساخت ستونها بکار برده می‌شد. در سال 1704 معنی کلمه فشار اندکی فراتر رفته و این کلمه به معنای سختی و یا دشواری‌ها [13] و یا بدبختی بکار برده شد، همچنین در اواسط قرن نوزدهم میلادی معنای این کلمه گسترش بیشتری یافت و این کلمه به معنای تنش بر روی اعضای بدن و یا نیروی ذهنی انسان بکار برده شد.

در سال 1936 محقق جوانی به نام دکتر هانس سلیه [14] در دانشگاه مک گیل با انتشار مقاله‌ای معنی این کلمه را متحول گردانید و تعریف کاملاً جدیدی از استرس ارائه داد و این کلمه را برای بیان حالتی که وی در تحقیقات خود کشف کرده بود بکار برده پس از این سال تحقیق پیرامون اثرات فشار عصبی و عوامل ایجادکننده آن ادامه یافت و از دکتر هانس سلیه که سردمدار این تحقیقات بود به عنوان پدر علم استرس نام برده شد.

پس از آن تحقیقات سلیه و دیگر دانشمندان پیرامون فشارهای عصبی ادامه یافت و هانس سلیه فرایندی را کشف کرد ه طی آن فشار عصبی اتفاق افتاده و عوارض مربوط به آن ظهور می‌نماید که در بخشهای بعدی مورد بحث قرار می‌گیرد.

یکی از بخشنهایی که اخیراً مورد علاقه محققین قرار گرفته و آنها در حال تحقیق بر روی آن هستند استرس شغلی و یا فشارهای عصبی شغلی می‌باشند. در این بخش ابتدا معنی فشار عصبی مشخص خواهد شد و سپس عوامل ایجادکننده فشارهای عصبی و همچنین اثرات فشارهای عصبی و عوارض فردی و سازمانی آنها مورد بحث قرار خواهد گرفت.

فشار عصبی چیست؟

فشار عصبی برای افراد متفاوت دارای معانی متفاوت می‌باشد بعنوان مثال برداشتی که یک بازرگان از فشار عصبی دارد ممکن است با برداشتی که یک داروساز و یا یک مسئول کنترل برج مراقبت هوایی از این مفهوم دارد متفاوت باشد. به عبارت دیگر برخی افراد ممکن است عوامل ایجادکننده فشارهای عصبی که اصطلاحاً استرسور نامیده می‌شوند را به عنوان فشار عصبی در نظر بگیرند و برخی دیگر نیز ممکن است پاسخی که به این محرکها و یا حوادث داده می‌شود را فشار عصبی بنامند. به هر ترتیب فشار عصبی دربرگیرنده تعامل بین محرکها و پاسخها می‌باشد. فشار عصبی نتیجه و یا یک پاسیخ به یک اقدام می‌باشد که نیازها و ضرورتهای فیزیکی و روانشناختی در فرد آن را ایجاد می‌نماید. این ضرورتها و نیازهای فیزیکی و روانشناختی ممکن است از محیط اطراف فرد به فرد تحمیل شوند و در نتیجه فرد را با فشار عصبی روبرو سازند.


بررسی عوامل مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی

من در تجربه آنچه انسان را به نام اشرف مخلوقات از سایر مخلوقات پروردگار جدا می سازد شوق رسیدن به قله های دانش را درونم حس کردم و با کوله ای خالی از تجربه سفر آغاز کردم و اگر دستهای گرم و مهربان تو برای عبور از صخره های سخت و مقاوم راهنمای روش انتهای فضل و دانشی نبود من هرگز حس زیبای دانستن را تجربه نمی کردم
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 63 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 80
بررسی عوامل مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

تقدیم و سپاس

من در تجربه آنچه انسان را به نام اشرف مخلوقات از سایر مخلوقات پروردگار جدا می سازد شوق رسیدن به قله های دانش را درونم حس کردم و با کوله ای خالی از تجربه سفر آغاز کردم و اگر دستهای گرم و مهربان تو برای عبور از صخره های سخت و مقاوم راهنمای روش انتهای فضل و دانشی نبود من هرگز حس زیبای دانستن را تجربه نمی کردم.

استاد مهربانم آقای دکتر حسین آقاجانی مرساء با تشکر و سپاس فراوان که در راه علم و دانش روشنی بخش راه من بودید .

تقدیم

اگر گرانبها ترین گنجهای دنیا را دراختیار داشتم و آن را با تمامی ارزشی که داشت به پایت می ریختم در مقابل گنجی که تو در اختیارم گذاشتی هیچ بود. تو که مادرم با عشق پاک خود بزرگترین سرمایه زندگیت را ، جوانیت را به پایم ریختی در مقابل آنچه را که اکنون به تو تقدیم می کنم می دانم حتی ذره ای از زحماتت را جبران نخواهد کرد ولی دیدن لبخند رضایت تو دلم را شاد خواهد کرد.

فصل اول

1- مقدمه

انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیب های اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند . حال یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمین کم سن وسال و یا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهکار » می باشد که روزبه روز هم گسترش بیشتری می یابد.

با توجه به وضع موجود نخستین پرسشی که مطرح می شود این است که اقدامات لازم در زمینه مبارزه با جرایم اطفال و نوجوانان چیست ؟

عده ای ازدیاد جرایم را در سطح جهانی از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می رود از معنویت دور شده و در نتیجه به تبهکاری و قانون شکنی روی می آورند.شماری نیز ازدیاد جرایم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته و معتقدند که علم و ایمان موجبات رشد انسان را فراهم می آوردو آفاتی نظیر خودپرستی ، حب دنیا ، مجادله با حق راسبب می شود که در نتیجه انسان از رشد و کمال بازمانده و به سوی تبهکاری سوق داده می شود.

از طرفی می توان گفت که قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سریعتر خود را به مقصد خیالی و مورد نظر برسانند، هر چند که در این راه قواعد و مقررات و قوانین درهم شکسته شوند. بنابراین بزهکاری به عنوان یک پدیده شوم به گونه های مختلف در همه جوامع بشری در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زمانی به شکلهای متفاوت ولی با ریشه های مشترک انجام می گیرد.

فرد بزهکار بیماری است که در اجتماع رشد کرده و بیماری خود را به دیگران نیز منتقل می سازد ، در نتیجه باید او را شناخت ، علل و عوامل بیماریش را پیدا کرد و درمانش نمود تا امنیت اجتماعی از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پویا و با نشاط باقی بماند.

3- نظریه بی هنجاری رابرت مرتل

آیا اهداف فرهنگی و وسایل اجتماعی نهادی در جامعه سازگار هستند یا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاری چیست؟

مرتون که از ساخت گرایان است معتقد است که درحیات اجتماعی در عنصر ساختاری نقش تعیین کننده دارند. یکی از این عناصر فرهنگ است و عنصر دیگر اجتماع .

ساختار فرهنگی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از ارزشها و هنجاری که هدایت کننده رفتار در بین اعضای یک جامعه یا گروه مشترک است.

ساختار اجتماعی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از روابط اجتماعی که اعضای جامعه در اشکال مختلف در آن درگیر و شریک هستند . عنصر اصلی این تعریف روابط اجتماعی است.

نقش و کارکرد اساسی عنصر فرهنگ تعیین و معرفی اهداف و ارزشها در زندگی اجتماعی است.

عنصر اجتماع نیز تعیین کننده وسایل نهادی شده نیل به اهداف است ، یعنی بایدها و نبایدها را تعیین می کند . مرتون معتقد است که اگر در جامعه ای کارکرد این دو عنصر اساسی هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوی تطابق مردم در زندگی الگویی هم نوایانه خواهد بود. به عبارت دیگر در چنین جامعه ای افراد دنبال اهدافی می روند که در درجه اول فرهنگ تعیین کرده است و راه تحقیق آن اهداف با وسایل دنبال می شود که در جامعه مشروعیت دارد. حال اگر این هماهنگی نباشد یعنی بین فرهنگ و اجتماع از لحاظ کارکردی ناهماهنگی و گسست پیش بیاید آنگاه شاهد ناهمنوایی در میان مردم و رواج انحراف خواهیم بود.

مرتون می گوید الگوی انحرافات و ناهمنوایی و ناسازگاری در جامعه تابع کم و کیف رابطه بین فرهنگ و اجتماع است . مرتون مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف می کند : اختلاف اساسی میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی ، به عبارت دیگر اختلاف کلی میان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهایشان می پندارند که باید باشد. ناسازگاری اهداف و وسایل از طریق ایجاد آنومی(بی هنجاری) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعی می شودبه عبارت دقیق تر این ناسازگاری منجر به بروز کجرویهای اجتماعی می شود و این کجرویها طی یک مجموعه فرآیندهای اجتماعی به آنومی(بی هنجاری) تبدیل می شود . بدین ترتیب که اگر

رفتار انحرافی یعنی عدول از هنجاریها با توجه به عدم کنترل اجتماعی منجر به دستیابی موفقیت آمیز به اهداف گردد این موفقیت می تواند موجب ترغیب دیگران به انجام رفتار انحرافی شود . با این روند مشروعیت هنجارهای نهادی شده از بین می رود و رفتار انحرافی در سطح وسیعی شیوع می یابد.

رابطه میان اهداف و وسایل

رابطه میان اهداف و وسایل طبق الگوی مرتون چهار نوع می باشد:

1- همنوایی 2- مناسک گرایی 3- واپس گرایی 4- شورش(طغیان)

1- همنوایی یعنی پذیرش جمعی اهداف و وسایل دستیابی به اهداف که هر دو بنا کننده هماهنگی متعالی بین دو جنبه ساختار زندگی است.

2- مناسک گرایی یعنی پذیرش وسایل و طرد اهداف . مناسک گرایی پاسخی انطباقی است . فرد علی رغم ترک و فراموشی اهداف مهم فرهنگی ، همچنان هنجارهای نهادی را رعایت می کند.

3- واپس گرایی پاسخی است که در آن فرد هم اهداف و هم وسایل را طرد می کند . بدین ترتیب وی نه آرزو دارد و نه در فعالیتهای عادی روزمره درگیر می شود.

4- شورش وطغیان افراد به مانند افراد پیشین نه اهداف را قبول دارند و نه وسایل را. اما سعی در جایگزین آنها دارند در این وضعیت اهداف و وسایلترد افراد تغییر می یابد و ممکن است نوع جدیدی از یکپارچگی بین اهداف جدید و وسایل جدید ایجاد شود.

مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسایل نهادی شده مفهوم یکپارچگی را یادآوری می شود.

نظام اجتماعی به واسطه تأکید بیش از حد بر اهداف اجتماعی و متقابلاً عدم تأکید بر وسایل نیل به آن اهداف از یک نوع سوء یکپارچگی رنج می برد در این نظام اغلب مردم دریافته اند که امکان دسترسی به موقعیت را ندارند یا حداقل در محدوده مقررات اجتماعی موجود چنین امکانی وجود ندارد با درک چنین مطلبی مردم برای حصول به موقعیت به شیوه های انحرافی روی می آورند . حاصل این وضع زوال بیشتر مقررات اجتماعی است. به طور خلاصه آنومی هنگامی پدید می آید که شکافی بین اهداف و هنجارهای فرهنگی و ظرفیتهای ساختار اجتماعی برای نیل به موقعیت وجود داشته باشد . یعنی اولی از ایجاد رفتار و نگرش و دومی از تحقق آن جلوگیری نماید. در نتیجه کیفرهای نهادی شده به عنوان وسیله نظم اجتماعی ضمانت خود را از دست می دهند و نبوغ و استعدادهای افراد به تباهی کشیده می شود.

نظریه بی هنجاری دورکیم

هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود ، حالت بی هنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. به نظر دورکیم نظم اخلاقی نیروی بیرونی است که برخواهشها و امیال درونی انسان مهار می زند این نظم اخلاقی به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفتاقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم می ریزد ، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ،ماهیتاً محدود است فرد نمی داند که نمی تواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است . کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل می شود درا ین وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم می گردد.

آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادی محدود نمی ماند ، به نظر دورکیم مسأله بی هنجاری در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و این وضع بسیار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند به طوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده می شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بیگانه در می آید . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردید ، رو به تحلیل و تضعف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی ، حالت بی هنجاری تسریع می شود ، به طوریکه سودجوییهای آدمیها از فشارهای هنجارها رها شده و کسب سود فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست رو به رو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می توانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی ، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و در نتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.

از نظر دورکیم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خودرا بر منافع جمعی تفوق می دهد و جامعه با آسیبهای اجتماعی رو به رو شده و این آسیبها و انحرافات با گرایشهای خودگرایانه نمود خواهد یافت.

رویکردها در مورد علل بزهکاری

1- رویکرد شکل ظاهری

رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که براساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه نظری کاملاً متفاوت با رویکردهای دیگر دارد. شلدون و کراچمه اندیشه تأثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک ، فرومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تأثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعدها مطالعات گلاک در مورد 500 نفر که بزهکاری آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعدتر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگی و اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی می نویسد آنچه در باور این اندیشه امروز باقی مانده است در نقشهای شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی مشاهده می کنیم . معمولاً نقشهای خش و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا می کنند و نقشهای مثبت توسط افراد جذاب ایفا می شود. بعضی از مطالعات نیز در تأثیر موضوع به نتیجه قضاوتهای قضات پرداخته اند. یافته های برخی از آنها نشان می دهند تمایل قاضی در تأئید بیگناهی افرادی است که ازجذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند.

2- رویکرد ساختار زیستی

این رویکرد به دور از هر ارتباطی بین شکل ظاهری و اختلالات ذهنی ، بر تأثیر نقش شخصیت زیستی فرد در رفتار بزهکارانه تأیید دارد مثل تأثیر ژنها بر رفتار. در این نظریه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسی می شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بیشتر مورد توجه قرار گرفت در حالیکه در نظریه های نوین به مسئله ژنها و بزهکاری به نوعی دیگر نظر دارند. دیدگاه های نوین این رویکرد به تغییراتی که در اثر تخریب ژنتیکی در ژنها به وجود می آید تأکید می کنند. در نظریات جدید زیست شناختی تأثیر مستقیم زیستی در رفتار بزهکارانه مورد حمایت نیست ، در عوض شرایط زیستی خاص را در فرد که باعث بروز الگوهای رفتاری غیرعادی است پیش می کشد. رویکرد زیست شناسی به تعامل بین عوامل زیستی و محیط اجتماعی بیشتر تأمید دارد تا تأثیرات خالص زیستی . به همین دلیل در دیدگاههای جدید این مکتب نظریه های زیست شناختی تحت عنوان رویکرد زیستی ـ اجتماعی بیان می شود. بررسی جرم از دیدگاه زیستی ـ اجتماعی عوامل مانند توارث، غدد، سیستم عصبی، ژنها و تغییراتی را که در پاسخ تغییرات محیطی به وجود می آید مورد توجه قرار می دهند. برای مثال در چند مطالعه همبستگی زیادی بین جراحتهای مغزی و رفتار بزهکارانه یافت شده است. تأثیر اختلالات روانی مادر در حاملگیهای پیچیده نیز در رفتار بزهکارانه فرزندان در بعضی از مطالعات تأئید شده است.

در ارزیابی این رویکرد پیشنهاد می شود موضوع جرائم و تخلفات از دیدگاه زیست شناختی لازم است به صورت رویکردی چند عاملی موردتوجه قرار گیرد. اگر چه ممکن است حضور چند عامل زیستی عامل خطر بزهکار شدن در فرد را تقویت کند اما تعامل مسائل روانشناختی و اثرات عوامل اجتماعی در مسئله بزه باید درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).

3- رویکرد روانشناختی

در این رویکرد علاوه بر زیستی ، عوامل موقعیتی در تبیین رفتار بزهکارانه مهم به نظر می رسند. به همین جهت بسیاری از پژوهشهای زیست شناختی در مسئله بزهکاری توسط روانشناسان انجام شده است. برخی از نظریه های روانشناختی معتقد است ؛ رفتار بزهکارانه ریشه در یادگیری رفتار مشاهده شده دارد موضوعی که در بحثهایی که در رویکردهای جامعه شناختی رفتار بزهکارانه نیز مطرح است.

به طور اختصاصی تر رویکردهای روانشناختی بیشتر جنبه های روانپزشکی مسئله را در تبیین بزه مهم می دانند تا موضوع زیست شناختی را، نظریه های این رئیکرد عمدتاً عنصر شخصیت را در بررسی رفتارهای بزهکاری آنچه که اصطلاحاً شخصیت ضد اجتماعی نامیده می شود را مورد بحث قرار می دهند. زمینه تاریخی این نظریه ها از اندیشه های فروید و دیدگاههای فروید نشأت گرفته است. بررسیهای نوین این رویکرد در پژوهشهای کاسپی(Caspi ) و مافیت(Moffitt ) نشان می دهد، خشم ، اضطراب، بی ثباتی شخصیت عواطف منفی از عوامل مرتبط و مستعد کننده رفتار بزهکارانه است و افرادی با خصوصیات ذکر شده در مقایسه با افراد معمولی بیشتر در خطر بروز رفتار انحرافی هستند . ارزیابی این رویکرد و بینگر آن است که افراد دارای شخصیتهای درونی هستند که با جرم و رفتار بزهکارانه در ارتباط است.

4- رویکرد وضعیت اقتصادی

در تقابل بین دیدگاههای زیست شناختی و روانشناختی و در مطالعه بزه عده ای نیز عامل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. در رویکرد تأثیر عامل اقتصادی به موضوع بزهکاری ، مسئله فقر و بیماری به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلایل ارائه شده از تأثیر آن در بروز رفتار بزهکارانه ایجاب می کند که محله فقرنشین و محله های غنی نشین با همدیگر مقایسه شوند تا بتوان ادعا کرد که فقر به عنوان عامل تأثیر گذار شناخته شده است. در مطالعاتی که از سالهای 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهای موجود حاکی از آنند که درصد زیادی از افرادی که در 49 ایالت آمریکا در پایین تر از خط فقر هستند هیچکدام از هفت بزه مهم را که به عنوان شاخصهای جرم از طرف سازمان FBI تعیین شده مرتکب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهایی بر می خوریم که میزان درآمد ، تحصیلات و تک والدی را در بزهکاری مؤثر شناخته اند اما سهم وضعیت اقتصادی را تبیین نکرده اند. پژوهش در مورد بیکاری به عنوان یک شاخص درآمد نیز نشان می دهد ارتباطی بین بیکاری و بزهکاری نوجوانان یافت شده است ( گلاسه و رایس). در ارزیابی رویکرد اقتصادی نیز همانند رویکرد روانشناختی می توان ادعا نمود ، تأثیر نابرابریهای اقتصادی در بزه بیشتر از تأثیر عامل فقر است. اگرچه اکثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطی بین فقر و بزه وجود دارد ؛ لیکن فقر را به عنوان عامل اصلی بزه مطرح نشده است، به طوری که با افزایش و کاهش افراد فقیر بزهکاری نیز افزایش و یا کاهش یابد.

5- رویکرد کنترل اجتماعی

به عقیده هیرشی بزهکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی باید در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و سایر ارگانها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوانان به نوعی در آنها عضویت دارد بررسی گردد. هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:

وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد، در حقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند. این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان و یا من برتر می داند.


بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند
دسته بندی برنامه ریزی شهری
فرمت فایل doc
حجم فایل 396 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 126
بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.

در مدل اول ، مهاجرت را :‌‌ (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .

در مدل دوم :

(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .

بنابراین دو مدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . با پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از علت مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .

در نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار با ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند. در چنین وضعیتی مهاجر در مقصد به ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های مهاجرت بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد . [1]

البته تعیین جزء به جزء همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . با این حال معتقدیم که این تصور و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .


فصل اول : کلیات


1-1- طرح وبیان مسئله

بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکان دائمی یا موقت تلقی می شود . هیچ محدودیتی به ساخت حرکت با اختیاری و اجباری بودن ماهیت این عمل و هیچگونه تفاوتی بین مهاجرت داخلی و خارجی وجود ندارد . بنابراین حرکت از یک آپارتمان به آپارتمان دیگر نیز در شمار مهاجرت، همانند حرکت از یک شهر در یک کشور به شهری در کشور دیگری محسوب می شود . اگرچه بدیهی است شروع ونتایج چنین حرکاتی بطور گسترده با یکدیگر تفاوت دارند ، با این وجود این تعریف تمامی انواع حرکات ساختی را در بر نمیگیرد . برای نمونه تحرکات چادرنشینان و کارگران مهاجر ، برای کسانی که محل اقامت دائمی ندارند و دائماً تغییر مکان می دهند ( کسانی که تابستان به کوهستان می روند ) استثناء شده اند در هر صورت خواه حرکات ، مسافتی کوتاه و خواه بلند ، آسان یا سخت باشد ، هر عمل مهاجرتی مستلزم یک مبداء1 یک مقصد 2 و مجموعه ای از عوامل بازدارنده 3 می‌باشد4 .

از میان عواملی که در تصمیم به انجام مهاجرت و فرآیند آن موثر هستند ما در بحث بررسی پیامدها یا عوارض مهاجرت خارجی ، به چهار عامل موثر در عمل مهاجرت یعنی 1- عوامل موجود در حوزه ی مبداء 2- حوزه مقصد 3- عوامل بازدارنده 4- عوامل شخصی را مدنظر قرار داده ایم .

روشن است که مجموعه عوامل مثبت و منفی در مبداء و مقصد برای مهاجر یا مهاجرین آینده با همدیگر متفاوت است . در عین حال ممکن است طبقاتی از مهاجرین را که به گونه مشابهی به مجموعه عوامل عمومی در مبداء و مقصد واکنش نشان میدهند از یکدیگر تفکیک کنیم ، بطور دقیق نخواهیم توانست به میزان تاثیر گذاری مجموعه عوامل خاصی که بر مهاجرت تاثیر دارند را مشخص نمائیم . می دانیم مهاجران مقصدی را جستجو می کنند که خواسته های اجابت نشده‌ی آنها برآورده شود ، سازمان اجتماعی آنجا تا حد امکان شبیه سازمان اجتماعی مبداء باشد . منظور این است که مهاجران ترجیح می دهند در وضعیتی جابجا شوند که درسازمان اجتماعی ایشان ، یعنی در انگاره‌های درونی شده رفتار آنان کمترین دگرگونی و آشفتگی پدید آید . بدیهی است که درفرآیند انتخاب ، ارزشها نقش مهمی ایفا میکنند (( مثلاً در تعیین اینکه چه عناصری از سازمان اجتماعی مبداء می تواند به خاطر حرکت فدا شود ))1

می‌توان وضعیتی را تصور کرد که در آن اهداف مهاجر در اولین قدم برآورده نشود ، لاجرم مهاجران ممکن است بطور لفظی در دو دنیا به سر برند و پیوستگی موقت را هم به مبداء و هم به مقصد حفظ کنند . ممکن است برنامه ی مهاجرت دوم به جای دیگر را بریزند ، حتی ممکن است سرخورده به مبداء باز گردند. و بالاخره ممکن است ارتباط خود را با میراث فرهنگی و سازمان اجتماعی خود ناگهان قطع کنند وفرهنگ و سازمان جدید را بپذیرند . این درحالی است که پیامدهای مهاجرت بر هرسه سازمان اجتماعی یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد .

در این میان تغییراتی در نظام مهاجرت روی می دهد که به نوبه ی خود در سازمان اجتماعی جمع مهاجر به صورت نظری در نظامهای فرهنگی ، اجتماعی و شخصیتی ( روانی ) تغییراتی را موجب می شود . لیکن همه تغییرات ناشی از مهاجرت لزوماً معلول مهاجرت نیستند ، این موضوع باید به طور تجربی و با بهره گیری از رهنمودهای مناسب و محدود نظری از نوع میان گستر مشخص و توصیف شود .

توجه به پیامدهای فوق از مدلهای نظری جامعه شناختی استفاده لازم بعمل آید . قبل از پرداختن به مدلهای نظری به پاره ای از دیدگاه ها و نظریات موجود در زمینه مهاجرت پرداخته و سپس با بهره گیری از مدلهای نظری مذکور به تبیین مسئله مورد پژوهش مبادرت خواهیم نمود .

2-1- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع

مهاجرت یکی از مسائل اساسی و عمده مورد نظر جامعه شناسان و کارگزاران حکومتها در قرن حاضر است، بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات مربوط به سازگاری مهاجرین در مقصد مشکلاتی را برای مهاجرین بوجود آورده است . مهاجرینی که با داشتن زن و فرزند بنا به دلایل سیاسی ، مذهبی ، اقتصادی ، خانه و کاشانه خود را ترک می کنند و در صورتی هم که امکان بازگشت برای آنان وجود نداشته باشد ، مسلماً تحت افکار و عقاید ساکنان آن کشورها نیز قرار میگیرند .

حال آیا الگوهای رفتاری آنها تغییر می کند ؟ که اگر تغییر کند به چه میزان ؟ از طرفی آیا این تغییر بر روی خانواده و بستگان آنها تاثیر داشته یا خیر ؟

ساختار اجتماعی در این میانه چه تاثیری از این حرکت می پذیرد ؟ آیا اعضای این جمع ( مهاجرین ) که بدون توجه به واقعیات یعنی ساخت اجتماعی و فرصتها دست به مهاجرت زده اند در دگرگونی نظام اجتماعی مقصد نقشی ایفا می کنند ؟

بدین لحاظ می توان گفت : شناخت پیامدهای مهاجرت بین المللی در زمینه های مختلف اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و روانی امری کاملاً ضروری بوده و با توجه به مرزی بودن منطقه ترکمن صحرا و افکار مردم این ناحیه در معرض امواج رادیویی و تلوزیونی کشورهای هم جوار قرار دارند ، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد . از طرفی می دانیم افراد مهاجر همچون پل ارتباطی میان عناصر دو فرهنگ هستند . اینگونه افراد مسلما ً درصورت بازگشت به سرزمین خود عناصر فرهنگی اخذ شده از جامعه میزبان را به همراه خواهند داشت و همین امر ممکن است باعث ایجاد عدم تعادل در رفتار اجتماعی آنها گردد .

3-1- اهداف تحقیق

اساساً مهاجرت یک پدیده اجتماعی در کلیه جوامع بشری بوده و همه جوامع به نوعی با این پدیده مواجه هستند ، برخی مهاجر فرصت و برخی مهاجر پذیرند ، در بسیاری از کشورها نیز به علل گوناگون مهاجرت بین نواحی و مناطق مختلف آن کشور وجود دارد که مهاجرت روستایی- شهری ، نسبت عمده و اصلی مهاجرت ها را تشکیل می داده است . 1

در کشور ما نیز مهاجرت بین مناطق روستائی و شهری در چند دهه قبل روند رو به رشدی داشته که بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و توجه به روستاها و نیاز های روستائیان این روند کند شده ، اما هنوز ادامه دارد . از طرفی مهاجرتهای بین المللی ، بین نواحی مرکزی کشور به کشور های مجاور نیز از قدیم الایام وجود داشته ، از جمله مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرای ایران می باشد هرچند که اکثریت قریب به اتفاق آنها ، ارتباط مداوم با اقوام وبستگان خود در کشور مبداء تا قبل از فروپاشی شوروی سابق نداشتند ، اما از سال 1991 که اتحاد جماهیر شوروی سابق از هم پاشید و جمهوری های آن از جمله قزاقستان مستقل شد ، همه ساله به ایران مهاجرت می کنند و یا اینکه اینها به دیدن اقوام و بستگان خود در آن سوی مرزها می روند . 2

با توجه به بررسیهای اولیه دریافتم که دیدگاه ها و رویکردهای نظری گوناگونی در مورد مهاجرت ، علل و پیامدهای آن وجود دارد ، برخی از محققان به علل و عوامل مهاجرت توجه داشته و به بررسی در این خصوص پرداخته اند و برخی دیگر به پیامدهای آن توجه کرده اند که گروه دوم در اقلیت بوده و مطالعات اندکی در این خصوص صورت گرفته است . در این پژوهش سعی بر این خواهد بود که هم علل و عوامل مهاجرت بررسی گردد و هم پیامدهای آن مد نظر قرار بگیرد .آنچه که از گفتار علمای اجتماعی و توسعه بر می آید ، مهاجرت دارای پیامدهای گوناگون اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و روانی می باشد که هر کدام بنا به موقعیت جامعه مهاجر پذیر ، در زمانی برجستگی و نمود بیشتری می یابند .

بیشتر مطالعات انجام شده به بررسی مهاجرین مبداء پرداخته اند ، طبعاً پیامدهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در ارتباط با جامعه مبداء در نظر داشته اند ، چیزی که در این تحقیق کمتر مراد و منظور است و به دلایل گوناگون که مهمترین آن عدم دسترسی به جامعه مبداء می باشد ، انجام این امر در آن جامعه امکان پذیر نیست ، از طرف دیگر جامعه آماری ما کسانی هستند که ((بنه کن )) دست به مهاجرت نزده اند ، بلکه بعضی از اقوام و بستگان و اعضای خانواده آنان در جامعه مبداء بوده و بدین لحاظ چنانچه تحت تاثیر فرهنگ ، آداب و رسوم ، ایده ها و آمال و آرزوهای موجود در جامعه مقصد قرار گرفته باشند ، می توانند وسیله ای برای انتقال موارد فوق الذکر به جامعه ی مبداء باشند . لذا هدف ما در این تحقیق :

اولاً : یافتن انواع پیامدهای مهاجرت چون ، پیامدهای اجتماعی ، فرهنگی و روانی ناشی از مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرا برخورد آنان و منطقه است .

ثانیاً : علل و عوامل مهاجرت روشن گردد .

ثالثاً : همانطور که می دانیم انواع پیامدهای فوق الذکر دارای وزن و ارزش همانند نبوده ، هر کدام به نوعی و در زمان خاص تاثیرات بیشتر یا کمتری روی جامعه مقصد و حتی روی خود مهاجرین دارند ، لذا سومین هدف ما در این تحقیق این است که وزن هر کدام از عناصر مذکور را در ایجاد هماهنگی مهاجرین یا ناسازگاری آنها ، فرهنگ پذیری ، انزوا و ... را با جامعه مقصد بدست آورده و میزان اثرگذاری هر کدام را معین کنیم .

4-1-تنظیم و تدوین فرضیات تحقیق

بزعم صاحب نظران ، مهاجرت که دارای کارکردهای آشکاری است ، دارای کارکرد و یا پیامدهای پنهان نیز می باشد ، این پیامدها در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد .

1- بین سازگاری مهاجرین و پایگاه اجتماعی افراد رابطه وجود دارد .

اولین فرضیه تحقیق رابطه بین سازگاری اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین است . زیرا بنظر می رسد پایگاه اجتماعی مهاجرین می تواند بر سازگاری اجتماعی آنها اثر گذارد . شاخصهای مورد استفاده جهت سنجش پایگاه اجتماعی مهاجرین شغل و سواد و درآمد است که در قسمت آزمون فرضیه ها به بررسی تاثیر هر یک از شاخصهای مذبور می پردازیم .

2- بین سازگاری اجتماعی و آگاهی اجتماعی مهاجرین رابطه وجود دارد .

منظور از این فرضیه این است که هرچه میزان آگاهی اجتماعی افراد بیشتر باشد ، به سازگاری بیشتری دست خواهند یافت . میزان آگاهی اجتماعی به این معنی است که فرد تا چه اندازه با دنیای پیرامون خود در ارتباط بوده و چه میزان با وضعیت دنیای جدید آشنایی و شناخت دارند . عناصر تشکیل دهنده ی این آگاهی اجتماعی عبارتند از میزان تحصیلات – میزان مطالعه روزنامه – استفاده از وسایل ارتباط جمعی ( تماشای تلوزیون ) و ...

3- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سازگاری اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .

در این فرضیه منظور از خصوصیات روانی استفاده از (( شاخصهای اضطراب -افسردگی- پرخاشگری -بیگانگی اجتماعی است )) که هر یک با سازگاری اجتماعی مهاجرین از نظر نوع رابطه و میزان همبستگی مورد سنجش قرار خواهد گرفت .

4- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سن آنها رابطه وجود دارد .

جهت بررسی فرضیه فوق سن مهاجرین را به سه گروه طبقه بندی نموده و هر یک از سه گروه به تنهایی از نظر خصوصیات روانی مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس به بررسی رابطه موجود میان متغیر های این فرضیه پرداختیم . در واقع دستیابی به رابطه ای میان سن مهاجرین با میزان پرخاشگری، سن و میزان اضطراب ، سن و میزان افسردگی و بالاخره سن و بیگانگی اجتماعی مد نظر بوده است .

5- بین خصوصیات روانی مهاجرین و پایگاه اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .

برای سنجش پایگاه اجتماعی افراد از شاخص های شغل و سواد و درآمد استفاده شده که تاثیر آنها تحت عنوان پایگاه اجتماعی بر چهار شاخص وضعیت روانی پاسخگویان یعنی اضطراب ، پرخاشگری ، افسردگی و بیگانگی اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد .

6- بین وضعیت تاهل مهاجرین و خصوصیات روانی آنها رابطه وجود دارد .

وضعیت تاهل در سه گروه تقسیم بندی شده که هر یک از وضعیتهای این سه گروه ( همسر دارم – فوت شده است – از همسرم جدا شده ام ) به نوعی با خصوصیات روانی مهاجرین در رابطه می باشند که در این فرضیه به بررسی این رابطه پرداخته شده است . هدف از سنجش این فرضیه یافتن رابطه ای میان خصوصیات روانی مهاجرین با وضعیت تاهل آنهاست .

5-1- بیان متغیر های مستقل و وابسته

متغیرهای مستقل

یک دسته از متغیرهای ما ( متغیرهای مستقل ) همان متغیر های اجتماعی – جمعیتی بوده اند که منظورمان از این متغیر ها به قرار زیر است :

v جنس : منظور همان زن و مرد بودن می باشد .

v وضعیت تاهل : در این تحقیق با متغیر های همسر دارم – از همسرم جدا شده ام و همسرم فوت شده است ، برخورد داریم .

v سن : رقم سن مهاجرین تعداد سالهای کاملی است که از زمان تولد فرد گذشته است .

v تحصیلات : که به گروه بندی 1- بی سواد 2 – سواد قرآنی و ابتدائی 3 - راهنمایی 4- دیپلم و بالاتر از دیپلم تقسیم شده است .

v نوع تامین منابع معیشت : سلسله مراتب شغلی پذیرفته شده در جامعه مقصد می باشد .

v مهاجرت : بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکانی دائمی یا موقت تلقی می شود که دارای سه جزء مبداء ، مقصد و مجموعه ای از موانع بازدارنده می باشد .

v قرابت فرهنگی : مراد از قرابت فرهنگی ، نزدیکی دو یا چند فرهنگ می باشد از لحاظ عناصر و اجزاء تشکیل دهنده .

v پایگاه اجتماعی : که شامل عناصر شغل ، سواد ، داشتن اموال منقول و غیر منقول می باشد . آگاهی اجتماعی که از عناصر سواد و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و میزان مطالعه روزنامه تشکیل شده است .

متغیر های وابسته

متغیر وابسته ی ما در این پژوهش در اصل عوارض مختلف ناشی از مهاجرت می باشد که در چهار گروه اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی با شاخصهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرند . در گروه عوارض فرهنگی ما سازگاری مهاجر را تحت دو شاخص عمده و اصلی فرهنگ پذیری و رضایت‌مندی بیان نمودیم . البته این دو شاخص به عوامل تعیین کننده ای از قبیل زبان ، رابطه دوستی ، وسایل ارتباط جمعی ، داشتن شغل ، اعتماد و مشورت ارجاع نمودیم .

6-1- تعاریف مفاهیم و متغیر های تحقیق

در این قسمت ما به تعریف مفهوم مهاجرت و متغیرهای وابسته که در قالب فرضیات بیان نمودیم ، می پردازیم . مهاجرت کلاَ یک حرکت ساده شامل یک فرد یا گروه مهاجر است که از یک مکان جغرافیایی (( مبداء )) به یک مکان دیگر (( مقصد )) نقل مکان می کند . این فرآیند یک جریان مهاجرتی را بیان می کند که دارای مفهوم فضایی و اساسی نقاط ، مسافت ، جهت ، زمان و مکان می باشد .

در تعاریف متعددی که پیرامون مهاجرت ارائه شده ، غالباَ به تغییر سکونت گاهها ، عبور از مرزهای خاص داخلی و بین المللی می پردازیم . و بهرحال بعضی از این تعاریف تاکیدشان بر تحول در نظام کنش متقابل اجتماعی مهاجر است .

نوع مهاجرت مورد بحث ما از نوع بین المللی و آن هم به صورت مهاجرتهای سیاسی می باشد . مفهوم دیگری که در این پژوهش به آن پرداختیم ، مفهوم سازگاری است که بطور مشخص منظور ما از این مفهوم ( سازگاری مهاجر در مقصد ) ایجاد ارتباط متقابل مهاجر با جامعه میزبان از نوع ارتباط متقابل که دو بعد اساسی سازگاری را تشکیل میدهند یعنی فرهنگ پذیری و رضایت مندی است . با توجه به بحث تغییرات اجتماعی در می یابیم که سازگاری فرآیندی است که در کنش متقابل بین انسان و محیط صورت می گیرد و از آنجا که شکل گیری عمل این فرآیند و رابطه با ویژگیهای فردی و شرایط حاکم بر محیط جدید می باشد .لذا ، سازگاری چند بعدی است که ما به عوامل تعیین کننده آن در ربط به یکدیگر می نگریم .

چند بعدی بودن فرایند سازگاری توسط اندیشمندان مورد تاکید قرار گرفته است . در اینجا لازم است که معرفه ها یا شاخصهایی که سازگاری را توضیح یا توجیه می نمایند ، مطرح نمائیم .

در تحقیقی که پیرامون پیشنهاد یک مدل چند متغیره در باره سازگاری مهاجرین در مقصد صورت گرفته است بیان می دارد که حالت رویکرد چند متغیری که یک اساس واقعی و همه جانبه نگر در بین رفتارهای بشری و بخصوص برای سازگاری مهاجرین ارائه می دهند ، در این تحقیق شاخص های فرهنگ پذیری ، رضایت مندی و یگانگی را جهت مطالعه سازگاری مهاجرین بکار می گیرد .

بر این اساس ما می توانیم چنین برداشت کنیم که شاخص های رضایت مندی و همانندی ( یگانگی ) معادل یکدیگر بکار برده شده اند ، چون اعتقاد بر این است ، مهاجر زمانی به همانندی می رسد که احساس نماید متعلق به جامعه جدید است و حالت تعلق داشتن را بدین معنا گرفتند که مهاجر خودش را جزئی از محیط جدید دانسته و تمایل به اسکان دائمی داشته باشد . به همین جهت در این پژوهش از شاخص اصلی سازگاری یعنی فرهنگ پذیری استفاده نموده که لازم است به تعاریف پیرامون این موضوع بپردازیم .

در مورد فرهنگ پذیری1 لازم است که بیان نمائیم ، تعاریف زیادی از واژه فرهنگ2 توسط اندیشمندان مختلف ارائه گردیده است که بیشترین و گسترده ترین تعریف فر هنگ را می توان در متون مردم شناسی بریتانیایی بنام (( تایلر ))3 پیدا نمود . (( او فرهنگ را مجموعه ای شامل دانش ، عقیده ، هنر ، اخلاقیات ، قانون ، رسوم و دیگر استعداد ها و عاداتی که توسط فرد بعنوان عضوی از جامعه کسب می گردد ، تعریف می نماید ))4 . ما نیز با اقتباس از تایلر فرهنگ را که مجموعه ای از عقاید ، عرف همگانی ، رسومات ، ارزشها و سمبلهائی که تعیین کننده رفتار افراد جامعه است در نظر داریم . اکنون با واژه فرهنگ آشنا شدیم . پس منظور ما از فرهنگ پذیری چیزی جز پذیرش خصوصیات فرهنگی جامعه میزبان توسط فرد مهاجر نمیتواند باشد . در جریان فرهنگ پذیری است که مهاجر عمیقاَ و از جهات فراوانی با فرهنگ جامعه میزبان همانند می شود .

رضایت مندی بعنوان یکی از شاخصهای مورد نظر یا در مفهوم سازگاری حالتی است که به درک و فهم شخص مهاجر از موقعیت زندگی خودش در مقصد بر می گردد . این حالت ناشی از احساسات دوستی ، احترام ، نسبت متقابل با میزبانان می باشد . رضایت مندی از یک طرف با گرایشات مطلوب مهاجرین نسبت به میزبانان و از طرف دیگر با متقاعد شدن آنان نسبت به تمایل مثبت و مطلوب میزبانان نسبت به آنها دارند ، توام می باشد .

در کل می توان بیان نمود اگر مهاجر احساس نماید از حالت سابق خود متضرر نگردیده و یا تحت حمایت جامعه میزبان قرار دارد ، رضایت مندی او در مقصد جلب می شود . پس می توان به این نتیجه رسید که داشتن روابط دوستی مهاجر با میزبان می تواند یکی از عوامل تعیین کنند در فرهنگ پذیری مهاجر در مقصد بشمار می آید . در این رابطه می توان بیان نمود که هر چه رابطه دوستی مهاجرین و میزبانان افزایش یابد ، باید فرهنگ پذیری مهاجرین زیاد تر شود . یکی از عوامل مهمی که در این قسمت لازم است مد نظر واقع شود ، نوع شغل مهاجر در مقصد می باشد . چون احتمال می رود که هرچه نوع شغل مهاجر در سلسله مراتب شغلی جامعه مقصد بالاتر باشد سازگاری مهاجر در جامعه مقصد نیز افزایش می یابد ، جهت روشن نمودن مفهوم سازگاری به تعریف پیرامون دو مفهوم فرهنگ پذیری و رضایت مندی با ذکر شاخصهای هر یک می پردازیم :

- فرهنگ پذیری1 : عبارتست از قبول عقاید ، ارزشها ، عادت ، الگوهای رفتاری جامعه میزبان توسط مهاجر برای مشخص کردن فرهنگ پذیری ما از متغیرهای زبان ، روابط دوستی ، وسایل ارتباط جمعی و رسومات استفاده نمودیم که منظورمان از هرکدام از این متغیر ها به شرح ذیل می باشد :

v زبان : منظور ما این است که مهاجر زبان محاوره ای جامعه میزبان را بفهمد و بتواند صحبت کند.

v روابط دوستی : منظور گرفتن دوست از جامعه میزبان و ایجاد ارتباط با او می باشد .

v وسایل ارتباط جمعی : منظور میزان مطالعه روزنامه ، تماشای تلوزیون در جامعه میزبان توسط مهاجر است .

v رضایت مندی : رضایت مندی نیز مانند فرهنگ پذیری تحت متغیر ها و یا معیارهایی مورد بررسی قرار می گیرد . متغیر های مورد استفاده در این قسمت به شرح زیر می باشد.

داشتن شغل : یعنی داشتن یکی از شغلهای پذیرفته شده جامعه مقصد می باشد .

اعتماد : منظور این است که مهاجر تا چه حدی حاضر است مشکلات خود را با افراد جامعه میزبان در میان گذاشته و از آنها کمک بگیرد .

مشورت : منظور این است که واقعاً مهاجر تا چه حدی حاضر است در انجام کارهای خود نظر میزبان را جویا شود .یک دسته از متغیر ها در زمینه سنجش عوارض ناشی از مهاجرت از بعد روانی می باشد که در قالب متغیرهای افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری و بیگانگی اجتماعی سنجیده می شود که به لحاظ علمی هر کدام از متغیرهای مذکور را تعریف می نمائیم .

اضطراب : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی بشمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق گاه بدون دلیل نگرانی و دلواپسی مهاجر در مقصد1 می باشد .

پرخاشگری : حالتی است که در آن بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را برآشفته می کند . منظور این تحقیق تحریک پذیری ، حساسیت و زود رنجی فرد مهاجر در مقصد می باشد

بیگانگی اجتماعی : که از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشرمی باشد ، برفرد است که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد2

افسردگی : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار میرود که مشخصات آن احساس بی باوری و ناامیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی مهاجر در مقصد است1 .

توصیف مقیاسهایی که در زمینه میزان سنجش : 1- اضطراب 2- پرخاشگری 3- افسردگی 4- بیگانگی اجتماعی مورد استفاده قرارگرفته است برای مهاجرین در مقصد به شرح ذیل می باشد :

1- اضطراب (Anxiety ) 2- از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق و گاهی بدون دلیل ، احساس ترس ، نگرانی و دلواپسی و نوعی بی قراری روانی است . از این رو اضطراب را می توان گونه ای درد و رنج اخلاقی دانست که به آینده مربوط می شود .

جهت اندازه گیری اضطراب آزمودنیها مورد مطالعه از تست استاندارد شده (s.cl.90) استفاده گردیده است . مقیاس اضطراب بعنوان یکی از مقیاسهای اندازه‌گیری ابعاد ده گانه مرضی در تست (اس . سی . ال ، 90 ) متشکل از 9 گویه (item ) است . این گویه ها عبارتند از :

1- آیا بی جهت دلشوره دارید و نگران هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا لرزش اندام بدن دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا بطور ناگهانی و بدون هیچ علتی می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا همیشه می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا طپش قلب دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا کم عمل هستید و زود از جا درمی روید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

7- آیا اغلب ناآرام و بیقرار هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

8- آیا از آینده بیم دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

9- آیا اغلب افکار و اندیشه های هولناک به سراغتان می آید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

کاملاً سالم

9Min =

13- 9

1- هیچ

سالم

45Max =

18- 14

2- کلی

درآستانه بیماری

36- 9- 45

27- 19

3- تاحدودی

بیمار

4=9 ÷ 36

36- 28

4- زیاد

کاملاَ بیمار

45- 37

5- بشدت

هریک از گویه ها که پاسخ داده شده ، ارزشگذاری شده و از مجموع نمرات بدست آمده طبقه بندی نمرات صورت گرفته است .

نمرات واقع در هر فاصله طبقه ای مبین میزان اضطراب آزمودنی است .

2- پرخاشگری و تندخوئی 1

از نوع اختلالات ذهنی در فرم ناآرامی و تندخوئی و ازنوع پسیکوپاتیها در شکل تحریک پذیری است . پرخاشگری عارضه ای است ناشی از خلق و خو که با خشم و بد اخلاقی همراه است . بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را از کوره به در می برد و غضبناک و برآشفته می سازد . آنچه در پرخاشگری خصوصاَ در فرم تحریک پذیری بیش از همه نمایان می شود ، حساسیت و زود رنجی و سریع التاثیر و از کوره در رفتن و تنش مفرط و دائمی بیمار است . پسیکوپاتیهای تحریک پذیر اغلب بخاطر هیچ و پوچ واکنشهای تندی نشان میدهند و به کمترین دستاویزی ناسزا و دشنام می دهند و به افراد دور و بر خود حمله می کنند و اشیاء در دسترس را پرت کرده و می شکنند و اگر جلوی آنان را بگیرند ، اعتراض کرده و درگیر میشوند . جهت تشخیص و اندازه گیری میزان پرخاشگری در جامعه مورد مطالعه از تست استاندارد شده ( اس ، سی ال ، 90 ) استفاده گردیده است . مقیاس پرخاشگری بعنوان یکی از طیف های اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماری های روانی در تست مذبور متشکل از شش گویه ( item ) به شرح ذیل است .

1- آیا زود دلخور و عصبانی می شوید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا ناگهان چنان از کوره در میروید که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا کتک زدن ، آزار و اذیت دیگران شما را ارضاء می کند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا بعضی اوقات تمایل به پرت کردن و شکستن اشیاء دارید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا اغلب در کارها درگیر می شوید و جر و بحث می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا زود داد و فریاد راه می اندازید و هرچه هست را بهم می ریزید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

6 =Min

10 – 6

1- هیچ

H

سالم

30 =Max

15- 11

2- کمی

BL

درآستانه بیماری

24 – 6 – 30

20 – 16

3- تاحدودی

S

بیمار

4 = 6 ÷ 24

25 – 21

4- زیاد

SS

کاملاً بیمار

30- 26

5- بشدت

3- افسردگی

از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس بی باوری ، نا امیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی فرد مهاجر در مقصد است . جهت اندازه گیری میزان بیماری افسردگی در پژوهش حاضر از تست استاندارد شده و تعدیل شده ( S.C.L. 90 ) استفاده شده است .

مقیاس یا طیف افسردگی یکی از مقیاسهای اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماریهای روانی در تست ( اس ، سی ال ، 90 ) است . این مقیاس متشکل از 30 گویه ( item ) است که در نرم لیکرت بصورت مدرج تنظیم گردیده است . هر گویه دارای 5 مورد پاسخ ( هیچ ، کمی ، تاحدی ، زیاد ، بشدت ) است و آزمودنی یکی از مواردی را که با وضعیت وی تناسب دارد و انتخاب و علامت میزند . این گویه ها عبارتند از :

1- آیا نسبت به روابط و مناسبات اجتماعی بی میل شده اید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا اغلب احساس ضعف و کندی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا گاهی فکر خودکشی به سرتان می زند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا زود به گریه می افتید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا احساس می کنید طوری گیر افتاده اید که نه راه پیش دارید و نه راه پس ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا خود را برای هر کاری سرزنش می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

7- آیا احساس تنهایی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

8- آیا احساس غمگینی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

9- آیا هر اتفاق کوچکی شما را نگران و مضطرب می کند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

10-آیا نسبت به همه چیز بی علاقه شده اید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

11- آیا نسبت به آینده ناامید هستید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

12- آیا انجام هر کاری را مشکل و پر زحمت می بینید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

13- آیا احساس پوچی و بی ارزشی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

جدول تشخیص و محاسبه و طبقه بندی نمرات این تست به ترتیب ذیل است :

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

13 = Min

21 – 13

1- هیچ

H

سالم

65 =Max

30 – 22

2- کمی

BL

درآستانه بیماری

52 – 13 - 65

47 – 31

3- تاحدودی

S

بیمار

4 = 13 ÷ 52

56 – 48

4- زیاد

SS

کاملاً بیمار

65 - 57

5- بشدت

4- بیگانگی اجتماعی ( آنومی ) 1

از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشر می باشد ، بر فرداست که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد و از طریق گویه های ذیل سنجیده می شود .

1- آیا به نظر شما بازگو کردن مشکلات و کمبود های جامعه به مسئولین مملکتی نتیجه بخش است ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

2- آیا به نظر شما انسان باید به امروز بیاندیشد ؟ چه فردا که داند چه بازی کند روزگار ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

3- به نظر می رسد وضع طبقات محروم جامعه روز به روز بدتر می شود ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

4- فکر می کنم به آینده نباید امیدوار بوده و چه همه شواهد ، از فردا ی مبهم و بی اعتماد حکایت می کند ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

5- فکر می کنم به عصری گام نهاده ایم که کمتر می توانیم روی کسی حساب کنیم ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

جدول بیگانگی اجتماعی

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

5 = Min

11 - 5

1- کاملاً موافقم

H

سالم

25 =Max

2- موافقم

BL

درآستانه بیماری

52 – 13 - 65

18 - 12

3- بی نظرم

S

بیمار

4 = 13 ÷ 52

4- مخالفم

SS

کاملاً بیمار

25 - 19

5- کاملاً مخالفم

فـصـل دوم :

مروری بر مبانی نظری ( تئوریک ) و مطالعات پیشین مرتبط با موضوع مطالعاتی


1-2- بررسی آثار موجود :

در ابتدا بحث پیرامون نظریات عمده و اساسی که در جامعه شناسی مطرح می باشند و به نحوی پدیده مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار می دهند ، می پردازیم . سپس سعی ما بر این است که با بیان مطالعات موردی انجام شده در قالب این نظریات به طرح انتقادات وارده بر این دیدگاه ها پرداخته تا بتوانیم چهارچوب نظری خود را پی ریزی نمائیم .

بطور کلی در دیدگاه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر دو رویکرد عمده وجود دارند که به نحوی به تعیین پدیده های اجتماعی می پردازند . یکی از آنها رویکرد اجتماعی1 و دیگری رویکرد اقتصاد سیاسی2 می باشد .

سعی بر این است که موضوع این دو رویکرد را در مقابل مهاجرت و بخصوص پیامدهای روانی - اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در مقصد مورد بحث قرار دهیم . البته علت اینکه ما مقوله های مذکور را با موضوع مهاجرت در اتصال با هم مورد بحث قرار می دهیم ، اینست که شناخت پیامدهای مختلف مهاجرت در مقصد اگر در اتصال با پدیده مهاجرت مورد بحث قرار نگیرد ، باعث ابهام در تشریح و توصیف فاکتورهای مختلف علل و عوامل و پیامدهای ناشی از مهاجرت در قالب رویکردهای مذکور می گردد .

2-2- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی

رویکرد اجتماعی عمدتاً به تبیین پدیده ای اجتماعی از جمله مهاجرت و پیامدهای آن بر اساس نقطه نظرات جامعه شناسی کارکرد گرایی کلاسیک می پردازد .

بر اساس این رویکرد هر گونه تغییری در جامعه روی دهد در جهت تعادل و هماهنگی می باشد . مهاجرت در اصل نوعی جابجائی جمعیت بوده که تحرکات جغرافیایی جمعیت را شرح می دهد . بهرحال نوعی ایجاد تغییر در جوامع به شمار می آید که در جهت تعادل سیستم اجتماعی صورت می گیرد . پس در این دیدگاه مهاجرت در پاسخ به یک حالت عدم تعادل در جهت رسیدن به تعادل در جامعه صورت می گیرد .

(( پارسونز )) که یکی از برجسته ترین اندیشمندان این دیدگاه می باشد ، بیان می دارد : (( اگر جامعه دچار بحران و انحراف گردد ، دوحالت ممکن است رخ دهد ، یا جامعه در قبال بحران بوجود آمده می تواند مقابله کرده و خود را ترمیم نماید و به شکل نوین و موافق با وضع جدید به حیات خود ادامه میدهد و یا فاقد خصلت ترمیم پذیری بوده و بنابراین در برابر هر گونه نوسانی ناتوان است که در اینصورت از بین خواهد رفت )) 1

البته این اصل مسلم از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقادی که در این رویکرد وجود دارد ، شرط لازم برای دوام و بقای نظام اجتماعی وجود یگانگی و تعادل 2 در نظام می باشد .

پس بطور غیر مستقیم می توان بیان نمود که مهاجرت در این دیدگاه بعنوان تغییری در جهت بقاء و تعادل نظام صورت می گیرد . قابل ذکر است نظریه کارکرد گرایان بر این فرض استوار است که تمامی نیازهای اجتماعی کنشگران در طول زمان هرگز حالتی استاندارد ندارد . لذا ممکن است که تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگی بین احساس نیاز و امکان تحصیل آن در کنشگر یا هر دو اتفاق بیافتد . درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی می شود .

با توضیحات فوق تاحدودی مشخص گردید که مهاجرت به عنوان یک مکانیزم برقراری تعادل دارای عملکرد مثبت درجهت حفظ بقای نظام اجتماعی می باشد ، بهمین لحاظ که مهاجرت در رویکرد اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد .

(( جامعه شناسی توسعه ))3 که منبعث از همین رویکرد می باشد . اعتقاد دارد که بعضی از مناطق به لحاظ توسعه از سایر مناطق پیشی گرفته اند و فرصتهای مختلفی را برای افراد آن مناطق بوجود آورده اند. این در حالی است که نیروی انسانی انباشته شده در یک منطقه به مناطقی که فرصتهای بیش از ظرفیت افرادش دارد ، کشیده می شود . بر این اساس که مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق مشخص با تغییرات انجام شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه باز می گرداند . 1

یکی از نظریه پردازان نوسازی که در قالب جامعه شناسی توسعه صحبت می کند ، بنام ردفیلد 2 معتقد است : (( حجم مهاجرت و یا تماس با نظامهای شهری ، پیوسته با فاصله ی سکونت گاه و میزان جمعیت آن ارتباط دارد . در حالیکه تحقیقات جدید نشان می دهد که مهاجرت پدیده ای پیچیده است که قسمتی از آن به ویژگی های وضعیت محلی و قسمت دیگر با فرصتهای شغلی و ... که مراکز شهری عرضه می دارند ، در رابطه است . )) 3 لذا دیدگاه کلی این رویکرد در خصوص مهاجرت مثبت بوده و آن را حرکتی در جهت تعادل سیستم در نظر می گیرد . افراد به این دلیل دست به مهاجرت می زنند که در جامعه ای که بسر می برند نمی توانند به نیازهای دریافت و احساس شده ، پاسخ گویند ، پس با مهاجرت خود سعی می کنند ناهماهنگی بین نیازهای درک شده و عدم دسترسی به آنها را از بین ببرند ، اینست که مهاجرت دارای کارکردی مثبت در راستای حفظ تعادل یک نظام بیان می گردد .

رویکرد اجتماعی دیگری که در خصوص مهاجرت به علت یابی پرداخته (( مکتب نوسازی )) می باشد .

نظریه پردازان نوسازی بر طبق یک سنت جامعه شناسی به یک تقسیم بندی دوگانه از جوامع یعنی جوامع سنتی در مقابل جوامع مدرن پرداخته اند ، بطوریکه در یک سو ما با جامعه مدرن نظیر جوامع غربی روبرو هستیم ، فرض بر اینست که تمام جوامع در یک مرحله شبیه به هم بوده اند و آن مرحله سنتی است و بالاخره این جوامع همان دگرگونیهایی را که در غرب اتفاق افتاده از سر خواهند گذراند . این عمل گذرا از طریق اشاعه 1 (( فرهنگ ، تکنولوژی و روابط اقتصادی سرمایه داری )) و یا گسترش نظامهای اجتماعی ، اقتصادی و مالی از نوع غربی بوجود می آید .

یکی از نظریه پردازان این رویکرد (( هوز لیتز Hose Lits )) 5 است ، وی همچون سایر صاحبنظران این مکتب انتقال از جامعه سنتی به مدرن را از طریق حذف الگوهای سنتی می داند . وی نتیجه گیری می کند که کشورهای توسعه نیافته باید الگوی متغیرهای خاص کشورهای توسعه نیافته را کنار گذاشته و به پذیرش الگوهای کشورهای توسعه یافته بپردازند . چراکه خصیصه های ساختی این جوامع کارکرد لازم برای تعادل سیستم در زمان حاضر را ندارند .

یکی دیگر از نظریه پردازان عمده نوسازی (( ایز نشتاد Iz Neshtad )) می باشد . وی به پالایش نظریه نوسازی پرداخته و با در نظر گرفتن جوامع ، آنها را زیر پوشش مفهوم واحد جامعه (( سنتی )) و یا (( ماقبل مدرن )) طبقه بندی کرده و روندهای متفاوتی را برای نیل به نوسازی جامعه پیاده کرده است1 .

مدلی را که ایز نشتاد ارائه می دهد کم و بیش دارای ویژگیهای اصلی مدل (( هوز لیتز )) می باشد اما علاوه بر این او معتقد است زمانی می تواند نوسازی را حفظ کند که بتواند به میزان معینی از قابلیت انعطاف ساختی برسد . بطوریکه قابلیت سلوک با مسائل جدید ، دگرگونی و حل آن را در داخل حوزه های نهادی اصلی خود داشته باشد و هم چنین به حل مسائل و نیاز های گروه ها و قشر های جدید بپردازد . یعنی وی به دو مفهوم (( تمایزات ساختی )) و (‍( هماهنگی ساختی )) مفهوم سوم انطباق را نیز اضافه می کند و معتقد است که جوامع مدرن بر خلاف جوامع سنتی استعداد پذیرش دگرگونیهای فراتر از خصلتهای اولیه خویش را دارند و می توانند با نابسامانیهای ساختی ، جنبش اعتراضی و عناصر بدون سازمان به مبارزه برخیزند .

پس می توان نتیجه گرفت تازمانیکه هماهنگی بین عناصر ساختی یک نظام وجود داشته باشد و اجزاء کارکرد لازم را داشته باشند ، می توانند نیازهای افراد را درون سازمان اجتماعی برآورده سازند ، احساس کمبود و برآورده نشدن نیازها برای افراد بوجود نمی آید که در نتیجه آن برای برآوردن نیازهای خود و دستیابی به ایده آلهایی که فکر می کنند در جامعه خود قابل حصول نیست ، دست به مهاجرت می زنند .

بطور کلی به عقیده نظریه پردازان این دیدگاه از طریق اشاعه ارزشهای جوامع غربی است که به بیان دیگر این عوامل یکسان بر افراد تاثر نمی گذارند بلکه هر عامل نسبت به فردی خاص ممکن است وزن خاصی داشته باشد ، که فرد با مقایسه عناصر مثبت و منفی در مبداء و مقصد و نیز موانع مداخله گر ، به صورت ارزیابی هزینه و منفعت به بررسی می نشیند و در نهایت تصمیم به مهاجرت یا ماندن می گیرد . تحقیقات فراوانی در مورد مهاجرت توسط صاحبنظران مختلف انجام شده که تحت تاثیر رویکرد اجتماعی بوده است .

به عقیده آنان مهاجرین بالقوه ، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند . برای مثال : درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار میگیرد . اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد ، فرد با خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری برای مهاجرت را حداکثر کند1 .

حال که با دیدگاه های نظری رویکرد اجتماعی آشنا شدیم به انتقادات وارده بر این رویکرد پرداخته ، نقاط ضعف و قوت آنرا ارزیابی می کنیم .

به اعتقاد این نظریه پردازان مهاجرین در مقصد جذب محیط می شوند ، ارزشهای جامعه مقصد را می پذیرند و با محیط انطباق می یابند . به عقیده اینان مهاجرین می توانند در جامعه دارای تحرک عمودی نیز باشند و می گویند مهاجرت عامل مطمئنی برای جلوگیری از رخداد های اجتماعی است .

نظریات کارکرد گرایی عمدتاً مهاجرت را در جهان سوم یک عمل داوطلبانه می دانند که بعلت نوسازی ایجاد شده در جامعه بوجود می آید ، امری است کاملاً طبیعی و نیز صنعتی شده و نوسازی را بدون مهاجرت غیر ممکن می دانند .

دیدگاه کارکرد گرایی نه تنها از لحاظ علتی که برای مهاجرت ذکر می کند مورد انتقاد است بلکه از لحاظ آثار و پیامدهایی که برای مهاجرت بر می شمارد نیز در معرض انتقاد قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام شده مهاجرین در محیط مقصد چنانچه کارکردگرایان ادعا می کنند جذب محیط نمیشوند در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم مهاجرین در حاشیه شهر ها سکونت می گزینند و به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی محیط مسلط آنها را نمی پذیرند ، مشاغلی را که بدست می آورند از پایین ترین راه های اجتماعی و عمدتاً ناپایدار می باشد . مهاجرین در جامعه مقصد بصورت گروه های متمایز باقی می مانند و اگرچه می کوشند ارزشهای مسلط در نظام را تقلید نمایند اما به از خود بیگانگی فرهنگی دچار می شوند و نابسامانیها ، کج روی ها ، انحرافات اجتماعی همه حاصل از این خودبیگانگی در محیط جدید است .

اگرچه مهاجر به مرور احساس می کند که با محیط وحدت بیشتری می یابد اما پس از گذشت مدتی به ارزشهای واقعی خود باز می گردد و از آن به بعد درجه ستیز با ارزشهای بیگانه بالا گرفته و افزایش میابد .

بطور کلی اوقات فرد مهاجر در جامعه مقصد پیرامون دو قطب می گذرد ، خانواده و هموطنان او . در محیطی فرهنگی شبیه یا دست کم مبتنی بر عواملی از فرهنگ کشوری که از آن آمده است ، دیگری شغل و زندگی عمومی او در فرهنگی که برایش ناشناخته است1 .

بنابراین همانطور که فرد مهاجر الگوهای رفتاری و فرهنگ و عقاید خاص خود را به جامعه میزبان می برد و در آنجا تعارضاتی در جهت رسیدن به هماهنگی با محیط اجتماعی - فرهنگی جدید بوجود می آید می تواند عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری جدید را وارد جامعه مبداء نموده و تاثیرات اجتماعی و روانی برای خود و خانواده پدید آورده ، بخصوص که جامعه آماری مورد تحقیق ، مهاجرینی هستند که ارتباطشان با مبداء قطع نشده و بعضی از بستگان آنان در مبداء می باشند .

البته از پیامدهای اقتصادی موضوع به هیچ وجه غافل نیستیم .

3-2- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت

بر اساس انتقاداتی که بر رویکرد کارکرد گرایی مهاجرت وارد آمده ، رویکرد دیگری بنام اقتصاد سیاسی مطرح گردیده است . در این رویکرد نمی توان علتهای مهاجرت را از اثرات آن جدا کرده ، زیرا مهاجرت از یک طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر .

در سالهای اخیر دیدگاه های نظریه نوسازی در باب موانع درونی توسعه از سوی نظریه پردازان مکتب وابستگی مورد حمله فراوان قرار گرفت . اینان معتقدند که جوامع توسعه نیافته جزئی از یک نظام اجتماعی کل جهانی است .

اینان اعتقاد به توسعه اقتصادی طی مراحل متوالی ندارند و معتقدند که در این جوامع در مرحله ای بسر نمی برند که کشورهای توسعه یافته امروزی سالیان پیش از آن گذشته اند . نظریه پردازان مکتب وابستگی معتقدند که توسعه نیافتگی محصول ساخت یا ویژگیهای اقتصادی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نمی باشند . بلکه تاحد زیادی نتیجه ارتباط گذشته و مداوم اقتصادی میان کشورهای توسعه نیافته ( اقمار ) و کشورهای توسعه یافته ( مادر ) می باشند1 . در علت یابی مهاجرت در کشورهای جهان سوم نظریه پردازان وابستگی بیان می کند که ابتدا باید به مسئله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابر ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه را در نظر گرفت و از آنجا که عدم توسعه و نا برابری در توسعه جهان سوم از شکل گسترش توسعه سرمایه داری در این کشورها ناشی میشود .

دو دسته عوامل برای بیان علت مهاجرت در نظر گرفته شده است :

الف - عوامل تغییر دهنده ب - عوامل رکودی

عوامل با نفوذ سرمایه داری مناطق سنتی و ایجاد تعییر در تکنیکهای تولیدی ارتباط دارد . تکنیکهای جدید کارگر اضافی ایجاد می کند و آنها را مجبور به مهاجرت می نماید . عوامل رکودی زمانی تکمیل می شوند که رشد جمعیت از تولیدات کشاورزی پیشی می گیرد و کار اضافی را مجبور به مهاجرت می نماید . پس ماهیت مهاجرت روستائیان با انتقال ساختی روستاها در اثر ادغام در نظام سرمایه داری مرتبط است .

از نظر این دیدگاه اولاً مهاجرت همه افراد را در بر نمی گیرد بلکه بخشی از جامعه را وادار به حرکت از مکان خود می نماید ، دوماً تصمیم به مهاجرت داوطلبانه نیست بلکه برای آنان که مهاجرت راه دیگری برای زندگی کردن نگذاشته و در وضعیت اجبار قرار می گیرند .

سوم : مهاجرت به جاهای نامعین نیست بلکه از روی الگویی خاص به جاها و بخشهای خاص از جامعه صورت می گیرد .

چهارم : نیروی اجبار و تحریک کننده مهاجر صرفاً عامل اقتصادی نبوده و اگر جز این باشد بصورت توده ای انجام نمی شود .

پنجم : مهاجرت در این کشورها ، مهاجرت نیروی کارگر است ، لذا تعریف مهاجرت از این دیدگاه با حرکت نیروی کار (( البته در بسیاری از موارد با خانواده )) معادل است 1

بطور کلی مهاجرت ناشی از عدم تعادل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی موجود بین مناطق مختلف است . بعضی عوامل به افراد فشار می آورند و موجب خارج شدن آنها از منطقه اصلی زندگیشان می شوند و عوامل دیگری آنها را به مناطق دیگر می کشاند .

خصوصیت بسیاری از مهاجرین بین المللی از قرن 17 به بعد و موارد مشخص آن مهاجرت به آمریکا ، استرالیا و زلاندنو است . به تاریخ مهاجرت به آمریکا یا بوم گزینی آن کشور به چهار دوره تقسیم می شود . دوره مستمراتی- دوره بوم گزینی قدیم - دوره بوم گزینی جدید و بوم گزینی محدود شده .

قبل از سال 1800 مهاجران اغلب استعمارگرانی بودن که بیشتر از انگلستان آمده بودند . از سال 1800 تا 1880 دوره بوم گرایی قدیم به بوم گرایی جدید تبدیل شد ، در این دوره بوم گزینان از اروپای جنوبی و شرقی به خصوص از ایتالیا ، اتریش ، مجارستان ، روسیه ، لهستان ، ترکیه و یونان آمدند .

بوم گزینی محدود شده در دوران معاصر بوده که دولتها نظارت و دقت در امر بوم گزینی را اعمال کرده اند2 .

مطالعه جریان های مهاجرت در ایران نشان می دهد که مسیرهای مهاجرت و مکانهای مهاجر فرصت و مهاجر پذیر نبوده اند . هر گونه تغییر و تحول اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی بر مهاجرتها تاثیر می گذارد. اشتغال زایی یا افزایش دستمزد ، عمران و آبادانی یا رفاه بیشتر یا رکود فعالیت اقتصادی ، خرابی و ویرانی ناشی از زلزله ، سیل ، جنگ و حتی حوادث اجتماعی مانند کودتا ، تضاد ها و تعارضات قومی و انقلاب می تواند باعث جذب و یا دفع مهاجر و پدیده مهاجرت شود .

از این رو مسیرهای مهاجرت ثابت نیست . منطقه ای که در چندین دهه مهاجر پذیر بوده است ، ممکن است به یک نقطه مهاجر فرصت تبدیل شود و یا شهری که سالها رشد جمعیت اندکی را داشته به یکباره تبدیل به کانون مهاجرت شود .

گیتی اعتمادی می نویسد : شروع حرکتهای مهاجرتی و آغاز شهرنشینی معاصر ایران متقارن سالهای 1320 تا 1332 است . از آنجاکه روند مدرنیزاسیون عمدتاً روندی شهری بود ، در این دوره بطور کلی حیات شهری دچار رکود می شود 1 .

نقش غالب شهر در دو دهه 1300 و 1310 همانا نقش تجاری آن بود ، چه تجارت داخلی و چه تجارت خارجی این نقش باعث شد که از یک سو به محل تمرکز مازاد اقتصادی کشاورزی تبدیل شود و از سوی دیگر مکان تحقق تجارت خارجی باشد 2

4-2- مطالعات پیشین :

در ارتباط با موضوع مهاجرت در ایران تحقیقات مختلفی صورت گرفته ، اما در خصوص آنچه مد نظر این تحقیق می باشد ، مطالعه چندانی انجام نشده است . از دیرباز مطالعه تاثیرات مهاجرت در درجه اول به خود مهاجرین متمرکز و بعد به مبادی و مقصد های آنها معطوف بود .

تاثیرات درون کوچی بر فرد ، فرد مهاجرین شاید به دلیل آنکه تغییرات فردی به سادگی به مهاجرین مربوط می گردد ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است .

آنچه که بیشتر از این تحقیقات برمی آید بررسی علل و عوامل ایجاد و تسریع کننده مهاجرت بوده ، عواملی چون دافعه های مبداء و جاذبه های مقصد و اینگونه بوده که بیشتر به علت یابی مهاجرت پرداخته اند . البته تاثیرات مهاجرت بر افراد مهاجر و خانواده های آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته که بیشتر تاکید بر پیامدهای مهاجرت بر فرد و خانواده وی بوده است که این امر نیز بیشتر در جامعه مقصد انجام شده و مسائلی چون جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و سازگاری مهاجرین مقصد را مد نظر داشته اند .

محققین بر اساس مطالعات تاثیرات مهاجرت بر فرد ، فرد مهاجرین به نتایجی در رابطه با تاثیرات مهاجرت ، بر مقصد ، مبداء و سطوح منطقه ای و ملی رسیده اند . در این مورد فرضیه هایی ابراز شده که آیا تغییرات مشاهده شده واقعاً ناشی از مهاجرت است و هر چه تاثیرات بیشتر با مهاجرت نامرتبط شوند ، فرضیات کم مایه تر از آب در می آیند . بدینگونه مطالعه تاثیرات بر مبداء از مطالعه مقصد مشکل تر بوده و پیامدهای اجتماعی فرهنگی و روانی مهاجرت بر افراد و خانواده های آنان در مبداء بوده که به بررسی مطالب موجود در این زمینه می پردازیم .

مطالب موجود در این زمینه را می توان به گونه ذیل تقسیم بندی نمود :

اول : مطالعات کلی در خصوص روند مهاجرت و علل و عوامل آن در چند دهه اخیر در کشور و بدست دادن علل آن از این لحاظ که چرا و به چه دلیل در زمانی منطقه ای مهاجر پذیر شد یا مهاجر فرصت ، نیز بحث در خصوص علل و عوامل مهاجرت از روستا به شهر بخش عمده ای از اینگونه مطالعات را به خود اختصاص داده است . در این زمینه به فقر زمین ، عدم آگاهی روستائیان به روشهای جدید کشاورزی ، کمبود آب و تاثیرات اصلاحات ارضی ، بر روند مهاجرت پرداخته اند .

دوم : مطالعاتی که در خصوص مهاجرتهای بین المللی و علل و عوامل آن در کشورهای مختلف پرداخته اند . اینگونه مطالعات بیشتر توسط موسسات وابسته به سازمان ملل یا اساتید صاحب نظر در این زمینه انجام گرفته و بیشتر به مسائل در خصوص مهاجرتهای دسته جمعی به دلایل سیاسی ، اجتماعی و ... چون فشار های مختلف بر گروه های قومی ، جنگ و غیره پرداخته اند .

در این تحقیقات به بررسی نحوه زندگی ، اشتغال و پذیرش افراد مهاجر در جامعه میزبان پرداخته و موضوعاتی چون برخورد فرهنگ های مختلف ، بدلیل مهاجرت از کشوری به کشور دیگر ، مشکلات زبانی و مشکلات سازگاری مهاجرین مد نظر بود که اینان نیز چون مهاجرتهای دسته جمعی داشته اند ، اغلب در جامعه میزبان بطور بارزی با مشکلات سازگاری ، کاریابی و اشتغال ، پذیرش اجتماعی و ... مواجه بوده اند .

سوم : نظریات اساتید فن و اندیشمندان و جامعه شناسانی که ابتدائاً بطور انتزاعی به ساخت مدلهای مهاجرت پرداخته و دلیل مشخص را برای مهاجرت عنوان نموده اند و سپس به بررسی نظریات و فرضیات خود پرداخته اند که اینگونه مطالعات نیز اغلب بسیاری از جنبه های مهاجرت را در بر نمی گرفته و نکات زیادی مبهم مانده اند . علی الخصوص مسایل و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ، روانی مهاجرت در مقصد که کمتر بدان پرداخته شده و مدل تحقیقاتی و عملیاتی در این خصوص مطرح نشده است .

مساله پناهندگی و مهاجرت ، پدیده ای قدیمی است . از دیرباز ، اتباع کشوری به کشورهای همسایه خود و گاهی به کشورهای غیر همسایه به صورت قانونی و غیر قانونی مهاجرت کرده ، در خواست پناهندگی می کردند . این مهاجرت ها زمانی به صورت گروهی و زمانی نیز بصورت محدود و انفرادی صورت می گرفته است . هر زمانیکه جنگی در می گرفته و متعاقب آن مرگ و میر ناشی از جنگ و بیماری و قحطی ، بروز می کرده و یا آن هنگام که بروز حوادث اجتماعی از جمله انقلاب ها و تغییر حکومت ها ، عرصه را بر مردم تنگ می کرد و امکان فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را از آنها می گرفت ، سیل مهاجرت مردم عادی و ناراضیان از حکومت جدید به طرف سایر کشورها سرازیر می شد .

پل سی ، پی سیو1 این گونه افراد را مسافر یا خوش نشین می نامد و بنا به نظر او ویژگی ضروری آدم مسافر ( خوش نشین ) این است که او به فرهنگ گروهی قومی خود می چسبد ، بعکس آمیزه دو فرهنگی انسان حاشیه نشین ، از لحاظ روانی او مایل نیست که خود را مانند یک مقیم دائمی با کشوری که محل خوش نشینی اوست وفق دهد . هنگامی که او خود را وفق دهد ، یک آدم خوش نشین خواهد شد 2 .

مسافر ( خوش نشین ) در جامعه بزرگتر ، بعنوان یک تماشاگر باقی می ماند بی آنکه شرکت فعالی در آن داشته باشد . (( به ضرورت فعالیتهای او در جامعه ( جامعه میزبان ) بیش از آنکه اجتماعی باشد به گونه ی همزیستی در می آید . آدم مسافر ( خوش نشین ) در مقابله با نداشتن روابط برون گروهی مایل است که روابط درون گروهی تشکیل دهد . آدم مسافر و هم میهنانش که به احتمال زیاد در یک مستعمره نشین نژادی یا یک ناحیه فرهنگی باهم زندگانی می کنند . این مستعمره نشینی ابزاری است برای تاسیس نوعی مناسبات گروه اولیه در زهدان فرهنگ زاد بوم .

با اشاره به زاد بومش ، آدم مسافر (( خوش نشین ))در خارج می ماند ، اما هرگز بستگی با زاد بومش را نیز از دست نمی دهد . او سالها در خارج می ماند ، اما هنگامیکه فرصتی دست دهد ، سفری برای دیدار از میهن انجام میدهد . سیو1 با این سخن که مسافر (( خوش نشین )) از لحاظ روانی چنانکه سیمل2 می گوید : یک آواره ی در خود است که بر آزادی رفت و آمد ها به تمامی فائق نمی شود و در برخی موارد رفت و برگشتهای خوش نشین تنها با بازنشستگی یا مرگ پایان می پذیرد 3 .